خلاصه کتاب:پسری سرد و مغرور در جستجوی گم کرده خویش اسیر چشمانی معصوم و بیگناه میشود. دختری تنها و بیکس اسیر در جنگ میان انتقام و حسادت، وارد ماجرایی میشود که پر از رمز و رازهای نهفته است.دَستانی زورگو، خودخواه و مغرور پر از عقدههایی ناخواسته که بر روی ماجرا حاکمیت دارد؛ حاکمی ناشناس و خودخواه اسیر در حسادتی کودکانه!
خلاصه کتاب:همهچیز از آنجا شروع میشود؛ درست از نقطه صفر مرزی و درست در سنگترین حالت ممکن، عشق، گلاویز میشود. بی آنکه بدانند، بی آنکه بفهمند...ماموریتی حیاتی که در آن تمام معادلات بهم میخورد؛ صدای شلیک، دود، مرگ و ظلمت...و ظلمت! اسیری که اسیر میکند زندانبان را...اینجا هیچچیز انگونه که باید پیش نمیرود. شبها بیداری و روزها خواب است. باید جغد بود، باید سخت بود؛ اما... .این داستان، دارای صحنِههای پر هیجان است، هشدار مراقب قلب خود باشید!
خلاصه کتاب:
پسری از تبار کردستان، که روزگار طناب تباهی بر گردَنش آویخته. وی برای ادامه زندگی و پرداخت قرضش،ناخواسته وارد یک باند مواد مخدر میشه و زندگیش از فرش به عرش میرسه از طرفی هم عشق دوران کودکی و نوجوانیش رو از دست میده.بعد گذشت سالها دوباره روزگار دو معشوق رو بر سر راهم قرار میده اما این بار همه چیز فرق کرده...
خلاصه کتاب:
نتایج مسابقه دلنوشته نویسی شهریور اعلام شد و جوایز عزیزان شرکت کننده اعطا گشت. در ادامه دلنوشته های مسابقه را با موضوعات زندگی و تابستان خوانده و از خلاقیت نويسنده های عزیز تک رمان لذت خواهیم برد.
میقات، حکایتی غریب از عاشقانه ای در دل کوچه و پس کوچههای شهرست. روایت از برهی گلهای رمیده، که دل، به مهر گرگِ زیبا رویِ شبهایش سپرده. با لالایی زوزههایش، چشم بسته و تَن را خوش خیالانه به کثیفی دندانهایش میسپارد؛ اما روزگار...روزگار... امان از بازیهای پر پیچ و خم روزگار.
خلاصه کتاب:
در نقد رمان موقعیت صفر زینب گرگین نقد منتقد عزیز star را مطالعه می کنیم. در این نقد به بررسی نام، خلاصه و نکات نگارشی رمان موقعیت صفر پرداخته شده است.
انجمن رمان نویسی تک رمان با هدف حمایت از نویسندگان نوقلم تشکیل شده و در راستای پیشرفت و رشد نویسندگان تلاش می کند تا به دیده شدن هر چه بیشتر افراد اهل قلم کمک کند.
خلاصه کتاب:
از کجا باید گفت؟!
اصلا اگر توان گفتن بود که تورا داشتم!
چه مسخره است!
در شهری زندگی کنی که دوست داشتن جرم است!
به علت تعصب!
به علت مردانگی!
کدام مردانگی؟
از چه دم می زنید که من نمی فهمم؟!
مرا به جرم عشق در بند کردید.
مردانگی همین است دگر؟!
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.