تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان موقعیت صفر


دانلود رمان موقعیت صفر

جهت دانلود جلد دوم رمان با عنوان سناریوی جایگزین کلیک کنید.

نام رمان: موقعیت صفر

نویسنده: زینب گرگین کاربر انجمن‌ تک رمان

ژانر: عاشقانه، جنایی_مافیایی

ویراستار: Pegah.a 

کپیست: Mona

طراح: green voice 

خلاصه:

همه‌چیز از آن‌جا شروع می‌شود؛ درست از نقطه صفر مرزی و درست در سنگ‌ترین حالت ممکن، عشق، گلاویز می‌شود. بی آن‌که بدانند، بی آن‌که بفهمند…ماموریتی حیاتی که در آن تمام معادلات بهم می‌خورد؛ صدای شلیک، دود، مرگ و ظلمت…و ظلمت! اسیری که اسیر می‌کند زندان‌بان را…

این‌جا هیچ‌چیز ان‌گونه که باید پیش نمی‌رود. شب‌ها بیداری و روزها خواب است. باید جغد بود، باید سخت بود؛ اما… .

این داستان، دارای صحنِه‌های پر هیجان است، هشدار مراقب قلب خود باشید!


دانلود رمان موقعیت صفر مقدمه:​

قلبم…قلبم را احساس نمی‌کنم! چند مدتی می‌شود که تو را جای آن گذاشته‌ام…

می‌خواهم تا ابد داشته باشمَت! آیا خواهی ماند؟ نخواهی هم دیگر دست تو نیست! راه گریزی وجود ندارد…

از همان اول هم نداشت، همان وقت که در موقعیت صفر اسیرت کردم هم نداشت.

تو بیهوده دست و پا زدی، بیهوده در فکر فرار بودی، می‌خواهم رهایت کنم؛ اما نمی‌شود، بی تو زنده نمی‌مانم و من هنوز هم آرزوها دارم برای این زندگی. کوتاه بیا قلب من!


بخشی از دانلود رمان موقعیت صفر

 نفس‌نفس می‌زنم. طناب دارد به گلویم فشار می‌آورد و آخرین نفس‌هاست. به طناب چنگ می‌اندازم و چشم‌های گرد شده‌ام را به در می‌دوزم. نسناس فشار زانویش، بین دو کتفم را بیشتر می‌کند. تمام خاطرات از نظرم می‌گذرد، نباید این پایان کار می‌شد. مگر آخر تمام داستان‌ها زیبا نبود؟ اری، زیبا بود، دختری تنها که شاهزاده‌ای سوار بر اسب وارد زندگی‌اش می‌شد و از این رو به آن رویش می‌کرد. داستان من منتها فرق داشت، آخ، مگر چه چیز من مثل خلق الله بود.

چشم‌هایم سیاهی می‌رود و انعکاس صدای نفس‌هایم در کاسه‌ی سرم می‌پیچد. انگار سرم از هر چیزی خالی شده، حتی تو. تویی که خیلی تقلا داشتی تا جز تو در سرم نباشد، موفق نشدی. بگذار با این افتخار بمیرم که تو را به یکی از خواسته‌هایت نرساندم. آه عجب افتخاری! بالاخره از بند این اسارت رها می‌شدم. دست و پا زدن پس چرا؟ چشم‌های تار شده‌ام را به در دوختن برای آمدنش چرا؟ دست و پایم از حرکت می‌ایستد و درست در نقطه‌ی صفر مرگ و زندگی درحالی که سینِه‌ام اخرین خس‌خس‌ها و تقلاهایش را برای ذره‌ای اکسیژن می‌کشد، او از راه می‌رسد. شاهزاده سوار بر خَرم را می‌گویم! چشم‌هایم بی‌جان روی هم می‌افتد و کنج لَب‌های رنگ پریده‌ام کمی به بالا می رود، فقط کمی ها! اخر این چال لبخند کوچکم او را دیوانه می‌کند. خود این‌گونه می‌گوید من که بی‌خبرم!

دانلود رمان موقعیت صفر

***

پنجم اسفند ماه، ارتفاعات مرزی افغانستان.

 

سوز سرمای هوا، دُرست انتهایی‌ترین لایه استخوانت را مورد هدف قرار می‌دهد! احساس پوکی دارم و از صدای شکستن استخوان زانو و دستم، آه، کلافه شدم. صدای زنانه‌ی خش گرفته‌ای، پارازیت به جو ترسناک اطرافمان می‌اندازد:

– قربان بهتره استراحت کنیم، فشار هوا داره زیاد میشه. اکسیژن خیلی کاهش پیدا کرده، کپسول نداریم!

ظُلمت شب و بوران است! برف روی لباس‌های حجیم مُشبِکمان نشسته و از قد و بالای سرگرد، تنها سایه‌ای محو پیداست آن هم فقط با کمک چراغ قوه‌های کوچکی که به سر بسته‌ایم. برف‌هایی که جلوی نور چراغ می‌رقصند و منی را که به شدت خسته‌ام سرگرم می‌کنند.

می‌لرزم. خانه‌اش آباد، سرما را می‌گویم! حتی از بین آن همه الیاف پنبه‌ای هم به قصد مرگ جانت را می‌فشارد. در قبر پدر بی‌فکرشان، مگر این‌جور جاها، جای زن است؟

سرگرد، تَن خسته‌اش را روی تکه سنگی می‌اندازد و من تمام فکرم این است که در مانورهای شبانه ما، صدای زوزه گرگ‌ها مصنوعی بوده و حالا به غیر از گرگ، صدای کفتار و شغال هم می‌آید. نورعلی نور است، زندگی گل و بلبل است و مگر بهتر از این هم برای یک‌دختر بیست‌و‌پنج‌ساله ممکن بود؟ اری، مثلا پاسخ مثبت دادن به خواستگارهایی که حکم همسر من را داشتند با آن ناز و اداهایشان. رو به سرگرد می‌کنم و با احتیاط سر تا پای آوارش را از نظر می‌گذارنم:

– به نظر منم باید اتراق کنیم تا قرارگاه زیاد مونده.

سرگرد که سرش را بالا می‌کشد، برق چشم‌های خسته و سرخ شده از سرمایَش برای یک‌لحظه از حرف زدن پشیمانم می‌کند. اصلا به من چه؟ من خر کی باشم! برای خودت گفتم که رو به موت می‌روی.

دانلود رمان موقعیت صفر

انتشار جلد دوم رمان با عنوان سناریوی جایگزین به زودی


برای شرکت در مسابقه در تاپیک زیر اعلام آمادگی کنید!​

مسابقه دلنوشته پاییز مسابقه ادبیات

جهت دریافت راهنمایی برای نام نویسی در انجمن رمان نویسی تک رمان یا چاپ کتاب ازطریق ایتا یا تلگرام در ارتباط باشید
Taakroman233@gmail.com
09195199153


پیشنهاد ما به شما:

رمان او بدون من منتشر شد!

بیوگرافی نویسندگان تک رمان 

تعرفه تبلیغات تک رمان 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
همه‌چیز از آن‌جا شروع می‌شود؛ درست از نقطه صفر مرزی و درست در سنگ‌ترین حالت ممکن، عشق، گلاویز می‌شود. بی آن‌که بدانند، بی آن‌که بفهمند...ماموریتی حیاتی که در آن تمام معادلات بهم می‌خورد؛ صدای شلیک، دود، مرگ و ظلمت...و ظلمت! اسیری که اسیر می‌کند زندان‌بان را...

این‌جا هیچ‌چیز ان‌گونه که باید پیش نمی‌رود. شب‌ها بیداری و روزها خواب است. باید جغد بود، باید سخت بود؛ اما... .

این داستان، دارای صحنِه‌های پر هیجان است، هشدار مراقب قلب خود باشید!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانلود رمان موقعیت صفر
  • ژانر
    عاشقانه، جنایی مافیایی
  • نویسنده
    زینب گرگین
  • ویراستار
    Pegah.a
  • طراح کاور
    Green voice
  • صفحات
    576
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 7 محصول
  • 879 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.