تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود داستان کوتاه کژی


دانلود داستان کوتاه کژی

نام رمان: کژی

ژانر: عاشقانه

نام نویسنده: Mina7192

ویراستار و کپیست: Moon✦

طراح جلد: دختر دریا

خلاصه:

هانیه زنی است که بعد از فوت شوهرش، به زادگاهش اصفهان برمی‌گردد و با تعریف گذشته برای دخترش با اتفاقات جدیدی روبه‌رو می‌شود.

مقدمه:

بعضی مواقع هر چقدر هم که قوی باشی، باز هم زورت به سرنوشت نمی‌رسه.

یه جایی می‌فهمی باید رها کنی، دست از تلاش بیهوده برداری و تسلیم بشی ولی می‌تونی امیدوار باشی که یه روزی خوشبختی در آغوشت بگیره.

چون؛ آدمیزاد بدون امید به پوچی می‌رسه.

داستان کوتاه کژی


بخشی از دانلود داستان کوتاه کژی

جلوی آینه ایستاده بودم و شال مشکیم رو سرم می‌کردم. چقدر از این رنگ متنفر بودم. همه‌ی زندگیم به سیاهی این شال گذشته بود. هیچ‌وقت، کاری از دستم برنیومده بود و زندگی به اجبار من رو تا این‌جا کشونده بود. باصدای نگار به خودم اومدم.

– مامان آماده شدی؟

دستپاچه گفتم:

– دارم میام عزیزم.

دانلود داستان کوتاه کژی

نگار، در آستانه‌ی بیست‌سالگی بود؛ دختری باچشم‌های عسلی، موی خرمایی، قدی بلند ولاغر اندام. سوار تاکسی شدیم. توی راه به غلام‌رضا فکر می‌کردم. امروز چهل‌روز می‌شد، که غلام‌رضا مرده بود. من و نگار بعد چندسال تو این چهل‌روز طعم آرامش رو چشیده بودیم. غلام‌رضا شوهر مستبدی برای من و بابای بداخلاقی برای نگار بود. هیچ‌وقت از دستش راضی نبودیم. همه‌ی زندگیش دنبال خوش‌گذرونیش بود. همه‌ی وقتش رو آدمای مثل خودش پر کرده بودن. خوشیش بیرون بود و جنگ و دعواش توی خونه.

من مطیع غلام‌رضا بودم؛ ولی نگار یه دختر کم‌سن و سال بود و مدام با غلام‌رضا بگومگو داشتند. نگار همیشه به من می‌گفت، چجوری زن بابای من شدی، چطور زندگیت رو به پای بابای من گذاشتی؟ کاش هیچ‌وقت به دنیا نمی‌اومدم تا مجبور نباشی با بابام زندگی رو ادامه بدی. منم می‌گفتم، تموم دلخوشی من تو این زندگی فقط تویی، بقیه چیزا برام مهم نیست.

نگار گفت:

– مامان حواست کجاست؟رسیدیم، باید پیاده بشیم.

گفتم:

– ببخشید عزیزم تو فکر غلام‌رضا بودم.

نگار گفت:

– بیخیال مامان دیگه تموم شد، اون کابوس تموم شد.

به سمت قبر غلام‌رضا رفتیم، فاتحه‌ای خوندیم.

گفتم:

– دخترم غلام‌رضا رو ببخش، من هم حلالش کردم.

نگار گفت:

– درسته هیچ‌وقت نذاشت آب خوش از گلومون پایین بره؛ ولی نمی‌خوام روحش تو عذاب باشه.

گفتم:

– تو یکی یدونه‌ی خودمی، مهربون خودمی، می‌دونم قلبت چقدر بزرگه!

هر دو از ته دل خندیدیم. تصمیم گرفتم دیگه به زندگی با غلام‌رضا فکر نکنم. دلم می‌خواست اندازه‌ی همه‌ی اون‌سال‌ها با نگارم خوش باشم. دلم می‌خواست از اول شروع کنم.


برای چاپ کتاب و دریافت مشاوره در ایتا و تلگرام 09195199153 در ارتباط باشید یا ایمیل بزنید taakroman233@gmail.com


پیشنهاد ما به شما:

در انتظار قاصدک ها 

دستنوشته های اشک 

شاید داستان تو باشد

تقاص یک بازی 

شرایط چاپ کتاب 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
هانیه زنی است که بعد از فوت شوهرش، به زادگاهش اصفهان برمی‌گردد و با تعریف گذشته برای دخترش با اتفاقات جدیدی روبه‌رو می‌شود.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانلود داستان کوتاه کژی
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    Mina7192
  • ویراستار
    Moon✦
  • طراح کاور
    دخت
  • صفحات
    184
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 7 محصول
  • 879 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.