تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

تماس بگیرید

توضیحات

رمان تقاص یک بازی


 رمان تقاص یک بازی 

مشخصات کتاب:

نام اثر: تقاص یک بازی 

نویسنده: نسرین احمدی 

ویراستاران: زهرا جعفریان ✦Moon

طراح جلد: ✦Moon

تعداد صفحات: 194

قیمت: 30.000 تومان

خلاصه رمان تقاص یک بازی : گاهی اوقات به طور ناخواسته چنان گرفتار بازی روزگاری می‌شوید که حتی روزی تصورش را هم نمی‌کردید، بازی که همچون گردبادی تو را به‌سادگی به کام خود می‌کشاند، در این میان فقط تنها دست آویزتو دست یاری کسی است که سمتت دراز می‌شود تا تو را نجات دهد…


برای خرید از طریق ایتا، تلگرام، ایمیل یا انجمن اقدام کنید.

09195199153

Taakroman233@gmail.com

تنها واریزی ها به شماره کارت 5859831143056926 به نام زهرا جعفریان مورد قبول بوده و امکان خرید از طریق شماره کارت دیگری وجود نخواهد داشت.

برای دانلود نمونه کتاب کلیک کنید

رمان تقاص یک بازی


در بخشی از رمان تقاص یک بازی می خوانیم:

با خستگی ل*ب‌تاب را خاموش کردم و دستی بر چشم‌های خسته‌ام کشیدم که تقه‌ای به در زده ‌شد با بفرمایید همان‌طور در حال نشسته به سمت در ‌چرخیدم مامان در چارچوب در ایستاد نگاهی به چهرة خسته و چشم‌های قرمزم می‌اندازد نگاهش نگران می‌شود با لبخند خسته‌ای به سمتش می‌روم صورتش را می* ب*و*سم و می‌گویم:

-کارم تمام شد، الان چراغ رو خاموش‌ می‌کنم، می‌خوابم.

 سرم را کج می‌کنم که موهایم روی شانة دیگرم میفتد و با لحن مظلومی‌‌ می‌گویم:

– قول می‌دهم.

مامان چیزی نمی‌گوید فقط ل*ب می‌زند:

-‌ چراغ یادت نره‌ و در را می‌بندد.

رمان تقاص یک بازی

  با بسته‌شدن در چراغ را خاموش می‌کنم سمت تخت می‌روم، خود را بر روی آن پرت می‌‌کنم بازدم خسته‌ام را بیرون می‌دهم‌. از این‌که کار پایان‌نامه را تمام کردم لبخندی بر روی ل*بم می‌نشیند. با صدای پیامک گوشی بی‌حوصله به پهلو میفتم، دستم را زیر بالشتم می‌برم و بی‌توجه به پیامک پلک‌هایم را می‌بندم و به خواب عمیقی می‌روم.

صبح با صدازدن‌های مامان از خواب بیدار می‌شوم، دستی به صورتم می‌کشم به حالت نشسته روی تخت می‌نشینم و پاهایم را از تخت آویزان می‌کنم، سمت دست‌شویی می‌روم بعد از قضای حاجت، آبی به دست و صورتم می‌زنم به چشم‌هایم در آینه نگاه کردم، زیر ل*ب زمزمه می‌کنم:

– خدا را چه دیدی دوست من؟!

شاید یک روزی درد قیمت پیدا کرد و ما ثروتمند شدیم!

مشتی آب بر روی آینه می‌پاشم و خارج می‌شوم. جلوی آینه کمدم می‌ایستم موهای به هم ریخته‌ام را شانه می‌کنم، سریع یک مانتو شلوار نخی قهوه‌ای می‌پوشم و شال کرم رنگی را بر سر می‌اندازم،  به سمت آشپزخانه می‌روم‌ و مامان بر می‌گردد به من نگاهی می‌کند. با لبخند، صبح به خیری می‌گویم به میز صبحانه نگاهی می‌اندازم، صندلی را عقب می‌کشم و روی آن می‌نشینم. کمی بعد مامان استکان چای را کناردستم می‌گذارد و از آشپزخانه خارج می‌شود یک‌لقمه‌نان و پنیر را همراه چای قورت می‌دهم، بلند می‌شوم کیفم را بر روی شانه‌ام می‌اندازم، کفش‌هایم را می‌پوشم. بابا و مامان را می‌بینم که در حیاط در حال صحبت‌کردن هستند، مامان با صدای پایم متوجهم می‌شود، پدر پشت به من ایستاده، بر می‌گردد سلام می‌کنم. بابا با لبخند مهربانی جوابم را می‌دهد و بعد رو به مامان کرد و گفت:

– خوب خانم من دیگ برم که حسابی دیرم شد.

و قبل از این‌که از در خارج شود، صدایم می‌زند!


جهت چاپ کتاب، انتشار کتاب الکترونیکی و دریافت مشاوره از طریق ایمیل یا ایتا و تلگرام در ارتباط باشید

Taakroman233@gmail.com
09195199153


پیشنهاد ما به شما:

خرید کتاب دستنوشته های اشک

رمان او بدون من منتشر شد!

بیوگرافی نویسندگان تک رمان 

تعرفه تبلیغات تک رمان 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
گاهی اوقات به طور ناخواسته چنان گرفتار بازی روزگاری می‌شوید که حتی روزی تصورش را هم نمی‌کردید، بازی که همچون گردبادی تو را به‌سادگی به کام خود می‌کشاند، در این میان فقط تنها دست آویزتو دست یاری کسی است که سمتت دراز می‌شود تا تو را نجات دهد... 
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    تقاص یک بازی
  • ژانر
    اجتماعی
  • نویسنده
    نسرین احمدی
  • ویراستار
    زهرا جعفریان ✦Moon
  • طراح کاور
    ✦Moon
  • صفحات
    194
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • 96 روز پيش
  • Zahrajafarian
  • 225 بازدید
  • تماس بگیرید
  • 0 کامنت
کامنت ها

ورود کاربران

  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 7 محصول
  • 879 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.