تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان الف ها در باد نمی رقصند


دانلود رمان الف ها در باد نمی رقصند

نام: الف‌ها در باد نمی‌رقصند

ژانر: فانتزی، معمایی

نویسنده: الهه کریمی

ویراستار: MINERVA

کپیست: ✦Moon

طراح جلد: green voice 

خلاصه: در یکی از شب‌های زمستانی، رِمی لوییز به دنبال معشوقه‌اش که بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زند، راهی جنگل می‌شود. در همان شب اتفاقی شوم رخ می‌دهد که رمی را به موجودی خبیث بدل می‌کند. ابیگل در راه نجات رمی، راهی سفری می‌شود که عصاره‌ی درمان را دریابد لاکِن در این مسیر ماجراجویانه، تقدیر به‌هم می‌ریزد تا در جایگاه اصلی خود قرار گیرد.

دانلود رمان الف ها در باد نمی رقصند


دانلود رمان الف ها در باد نمی رقصند برشی از رمان 

«اَبیگِل»

سرم رو از روی پای مادرم برداشتم و پا شدم، به طرف لبه‌ی کشتی رفتم. بدون نگاه کردن به اطراف، سرم رو بالا بردم. ترکیب غروب آفتاب، صدای مرغ‌های دریایی و پلیکان‌هایی که گویا به تازگی مهاجرت می‌کردن، دیدنی بود. جایی که ما زندگی می‌کردیم فقط شرجی و گرمای هوا بود و بس! اما حالا این حس و حال هوای خوش به روحم تزریق می‌شد. به نظرم ارزشش رو داشت که این مسیر طولانی رو از روی دریا سفر کنیم. باد ملایم و خنکی می‌وزید که موهام رو به بازی گرفته بود، البته من شال حریر ساری‌ام رو روی سرم انداخته بودم که هم موهام به خاطر هوای دریا خ*را*ب نشه و هم این‌که… .

با شنیدن جمله‌ی عمو راجا که گفت:

– رسیدیم، بادبان ها رو بندازید.

با خوشحالی غیر قابل وصفی، به طرف خشکی‌ که فقط صد متر باهامون فاصله داشت، نگاه کردم. بالاخره بعد از اون مسیر طویل، البته غیر کسل‌ کننده، به لندن رسیدیم. لبخندی عمیق روی ل*بم نشست. همیشه عاشق انگلستان بودم، خصوصاً لندن. کلی عکس و پوستر از شهرهای قشنگش توی اتاقم زده بودم. دوست داشتم یک‌ بار این شهر زیبا رو ببینم که بالأخره فرصتش جور شد اما به چه قیمتی؟

همین فکر باعث شد که لبخند عمیقم، جاش رو به لبخند ژکوند بده. ما زیاد فرصت نداریم تا توی این کشور بمونیم؛ با کمک خدا بعد از حل شدن مشکلمون، زودی باید برگردیم هند.

دانلود رمان الف ها در باد نمی رقصند

همه‌ی مسافرها داشتن وسایلشون رو جمع‌ و جور می‌کردن. به طرف مادر رفتم و ساک‌های کوچیک رو مرتب کردم و یک گوشه گذاشتم. قفس جوجه‌ طوطیم رو که به تازگی از بالای پشت بام خونه‌مون پیدا کرده بودم و حالا توی یک قفس کوچولو بود رو جا به‌ جا کردم. کمی بعد که به اسکله رسیدم و کشتی بی‌حرکت شد، یکی از ساک‌ها رو برداشتم و قفس طوطیم رو دستم گرفتم. مادر هم یکی از ساک‌ها رو برداشت و لا به‌ لای مسافرهایی که داشتن پیاده می‌شدن، ما هم پیاده شدیم.

گاری‌چی‌هایی که همگی یک طرف‌ ایستاده بودن تا مسافرها رو به مکان‌های مورد نظرشون برسونن، بازارچه‌هایی هم ل*ب ساحل بود که کلی وسایل خوشگل واسه‌ فروش داشت از جمله‌ دستبندهایی که با صدف و ستاره‌های ریز دریایی درست شده بود تا لباس‌های ساحلی و کلی چیز مختلف که سررشته‌اش به دریا ختم می‌شد. با دیدن این وسایل‌های رنگارنگ، شهر زیبای لندن و این هوای پاییزی دل‌انگیزش، از خود بی خود شده بودم. درحالی که چشمم روی بازارچه قفلی زده بود به طرف یکی از گاری‌چی‌ها رفتم، آقایی با لبخند احوال‌پرسی کرد و گفت:

– سفر به خیر! این‌جا مسافرخونه‌های خوب و ارزونی هستن که می‌تونم ببر‌متون.

به زبان انگلیسی کامل مسلط بودم، پس جواب دادم:

– ممنونم از شما. نزدیک‌ترین مسافرخونه‌ایی که این اطراف هست، ما رو اون‌جا ببر. خیلی خسته‌ام. احساس می‌کنم دریازده شدم.

آقا لبخندی زد و ساکی که دستم بود و قفس طوطیم رو گرفت و توی گاری گذاشت. خودم‌ هم سوار شدم که تازه حواسم اومد سرجاش و متوجه شدم مادرم نیست. قلبم نزدیک بود از حرکت بایسته!

دانلود رمان الف ها در باد نمی رقصند

گاری‌چی، افسار اسب رو کشید و اسب شروع به دویدن کرد، با گریه فریاد زدم:

– صبر کن آقا، لطفاً نگه‌ دار.

آقا در حالی که اسب رو از حرکت باز‌ می‌داشت، گفت:


جهت سفارش چاپ کتاب یا فروش الکترونیکی رمان با ایمیل taakroman233@gmail.com یا ایتا و تلگرام 09195199153 در ارتباط باشید


پیشنهاد ما به شما:

در انتظار قاصدک ها 

دستنوشته های اشک 

شاید داستان تو باشد

تقاص یک بازی 

شرایط چاپ کتاب 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
در یکی از شب‌های زمستانی، رِمی لوییز به دنبال معشوقه‌اش که بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زند، راهی جنگل می‌شود. در همان شب اتفاقی شوم رخ می‌دهد که رمی را به موجودی خبیث بدل می‌کند. ابیگل در راه نجات رمی، راهی سفری می‌شود که عصاره‌ی درمان را دریابد لاکِن در این مسیر ماجراجویانه، تقدیر به‌هم می‌ریزد تا در جایگاه اصلی خود قرار گیرد.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانلود رمان الف ها در باد نمی رقصند
  • ژانر
    فانتزی، معمایی
  • نویسنده
    الهه کریمی
  • ویراستار
    MINERVA
  • طراح کاور
    Green voice
  • صفحات
    245
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 7 محصول
  • 879 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.