خلاصه کتاب:
پسری از تبار کردستان، که روزگار طناب تباهی بر گردَنش آویخته. وی برای ادامه زندگی و پرداخت قرضش،ناخواسته وارد یک باند مواد مخدر میشه و زندگیش از فرش به عرش میرسه از طرفی هم عشق دوران کودکی و نوجوانیش رو از دست میده.بعد گذشت سالها دوباره روزگار دو معشوق رو بر سر راهم قرار میده اما این بار همه چیز فرق کرده...
میقات، حکایتی غریب از عاشقانه ای در دل کوچه و پس کوچههای شهرست. روایت از برهی گلهای رمیده، که دل، به مهر گرگِ زیبا رویِ شبهایش سپرده. با لالایی زوزههایش، چشم بسته و تَن را خوش خیالانه به کثیفی دندانهایش میسپارد؛ اما روزگار...روزگار... امان از بازیهای پر پیچ و خم روزگار.
ابر اهریمنان ماورایی در کالبد خشک قدرت و غرور از انرژی های برتر خود، با هم بر سر قدرت میجنگند...با دسیسه و توطعه با هم رقابت میکنند تا هر کدام قدرت بیشتر ماورایی خود را حفظ کند...تاریکی سودای نابودی جهان کائنات را دارد ...دختری از نسل انسان به پشتوانه قدرت طبیعت به عنوان کُشنده تاریکی به بازی نابرابری مقابل تاریکی برگزیده میشود، بازی شطرنج گونه ای اغاز میشود که بازیگردان ها پشت نقاب تزویر و قدرت پنهان شدند و مهره های بازی با چالش های سختی رو در رو خواهند شد ...اما در همه کائنات قدرت عشق میتواند از همه قدرت های برتر اهریمنی قوی تر باشد و برگ های بازی را تغییر دهد...اشک ابلیس را بر زمین جاری کند... تاریکی را به قدم زدن بر ان وا دارد... و دخترک بر تن ماه برقصد ...!!
قلبم پازِل هزارتکهی عشق است و هر بوسه و نِگَهِ تبدارِ تو، یک تکه از این پازل!بیا؛ببوس؛ و تا میتوانی تماشایم کن.پازلم کمی پیچیده است. بیشتر ببوس و البته که با لطافت و نرمی. در آغوشم بگیر که ابتدا دور پازل تکمیل شود و بعد، با انگشتهای مردانهات از موجِ فنردارِ موهایم بیا پایین...صحبت از ناز کردن و تشنه بودنِ من نیست هاا؛تنها میخواهم پازل قلبم را کامل کنم.
خلاصه کتاب:
عاشقی جُرمیست که تاوانش زهر نارو است. تو را در باتلاق خود میکشاند و خوب که در ژرفای عشق فرو رفتی، نفست را میبرد. تو میمانی و آرمانِ یک ناجی که بیاید و مدد دهد. نه چَشمداشتی به انتهای راه است، نه آرزویی برای زیستن و نه رمقی. مدتها بعد، از آن دوردستها اگر سرابزده شوی؛ بلکه مردی را ببینی و با خود بگویی که ای کاش عاشقت کند وقتی چند دقیقهی پیش خیانت لالت کرد!
خلاصه کتاب:
در مورد معرفی رمان در حال تایپ ناطور نبات باید گفت این رمان حال و هوای خاص و آرامش بخش و در عین حال جذاب و پرکشش دارد. با مطالعه این رمان وارد فضا و دنیای دیگری شده و برای لحظاتی زندگی در یک دنیای منحصر بفرد را تجربه می کنید.
خلاصه کتاب:دختری که در پی زندگی عادیاش هست؛ ولی ناگهان بعد از کشته شدن خانوادهاش به اسارت در میآید و وارد قصر امپراطور کویات میشود. و زندگیاش دچار تغییراتی میشود. تغییراتی از جمله مصیبت، پریشانی، نفرت و در نهایت عشق!
خلاصه کتاب:
پرطرفدارترین ژانر رمان، ژانر عاشقانه است. کاربران انجمن رمان نویسی تک رمان، رمان های زیادی را در ژانر عاشقانه نوشته اند. رمان های عاشقانه کاربران تک رمان بر روی سایت تک رمان قرار دارد. با دانلود رمان های عاشقانه می توانید به صورت آفلاین از رمان عاشقانه لذت ببرید.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.