تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان تیامو صبا نصیری


دانلود رمان تیامو صبا نصیری

نام رمان: تیامو (در زبان ایتالیایی به دوستت دارم، تیامو گفته می‌شود).

نویسنده: Saba.N (صبا نصیری) کاربر انجمن تک رمان.

ژانر: عاشقانه، اجتماعی

طراح جلد: طلایه 

ویراستار: FAZA-F

کپیست: مونا 

خلاصه:

ریحانه، دختر جوانی که پس از فوت پدر، با گذشتن از آمال و آرزوهایش، با قدرتی به وسعت دریا، بار خانواده‌اش را به دوش می‌کشد. درست در قله‌ی سختی‌ها تصمیمِ اشتباهی می‌گیرد و میان باتلاق دردسر می‌افتد. ریحانه که با هر دست و پا زدن بیشتر در باتلاق فرو می‌رود، برای رهایی از دردسر به طنابِ غریبه‌ای چنگ می‌زند که باعث می‌شود سرنوشت برای هر دویشان جور دیگری رقم بخورد… .


دانلود رمان تیامو صبا نصیری

مقدمه:

لباس رنگ روشن و شادی بر تن دارم و چند قلم اکسسوری پر زرق و برق بر دست و گر*دن. دقیقاً همانند آن زن‌های ایتالیایی شیک‌پوشی که تو همیشه از آن‌ها تعریف می‌کردی.

میز شام چیده‌ام. کتاب ایتالیایی در سفری که به من هدیه داده بودی، هنوز هم جزئی از چیدمان میز به حساب می‌آید. تقریباً هر روز می‌خوانَمَش؛ اما نمی‌دانم چرا هر کار می‌کنم، نمی‌توانم کلمات را چون تو، با لهجه، گیرا و روان بخوانم؟! طوری که دل هر شنونده‌ای از شنیدنشان آب بشود!

و به راستی! از آخرین باری که زیر گوشم نجوا کردی: «تیامو!»، هفته‌ها و ماه‌ها می‌گذرد.

به تمامی صندلی‌های خالی‌تر از خالیِ دورِ میز و به در و دیوار خانه‌ای که از نبودن تو نِزار و فگار شده‌اند، لبخند می‌زنم.

لازانیا درست کرده‌ام؛ تیرامیسو و کاپوچینو هم هست. همه‌چیز بی‌نقص و کاملاً ایتالیایی به نظر می‌رسد؛ اما نبود تو، حسابی توی چشم می‌خورَد!

بغض می‌کنم و پیتزای کنج میز شام چشمک می‌زند، شاید نتوانسته‌ام به اندازه‌ی دی‌متئو در ناپل و یا حتی خودت، خوب از آب دربیارمش؛ اما عطر و بویش قول می‌دهد که می‌آیی!

و من، می‌خواهم باور کنم که بازمی‌گردی!

می‌خواهم باور کنم که مرا به حال خود و این‌گونه بی‌رحمانه، ترک نکرده‌ای!دور یک سفره می‌نشینند

دانلود رمان تیامو صبا نصیری

برشی از رمان:

قدم‌هایش را تند و تندتر برمی‌دارد. نفس‌نفس می‌زند و گرمای ظهر آخر فروردین ماه، خیس از عرقش کرده و خورشید هم که ماشالله! قصد سوراخ کردن مغز و جمجمه‌اش را دارد!

کوله‌‌پشتی جینش را محکم‌تر می‌چسبد. مقنعه‌ی نخی و مشکی‌اش را عقب‌تر می‌دهد و از زور حرص، غم و ناراحتی بیهوده خیابان‌های شهر را قدم می‌زند. یاد یک ساعت پیش می‌افتد؛ یاد بابک رحیمی! صاحب یکی از شال و روسری فروشی‌های لوکسی که ریحانه تا همین چند ساعت پیش، فروشنده‌ی آن مغازه بود.

صدای بوقِ ماشین‌ها، دست‌فروش‌های درحالِ فریاد و صدای گریه‌ی بچه‌ها، خیابان را پر کرده‌اند.

صدای مردک ع*و*ضی هنوز در سرش زنگ می‌خورد؛ وقتی که بی‌رحمانه نعره زده بود:

– فروشنده‌ی گداگشنه‌ای مثلِ تورو می‌خوام چیکار؟ جمع کن برو همون دار و دهاتی که ازش اومدی دختر جون!

دانلود رمان تیامو صبا نصیری

برای بار صدم بغض می‌کند. کارش را که از دست داده بود، هیچ! رحیمی حرام‌خوار حتی حقوق فروردین‌ماهش را هم نداده بود؛ حقوق ریحانه‌ای که حتی تعطیلات عید را تا خود سیزده‌بدر هم در مغازه مانده و کار کرده بود.

کسی به او تنه می‌زند، شانه‌اش درد می‌گیرد و همین که برمی‌گردد تا فرد تنه زده را فحش بدهد، چشمش به مرد سالخورده‌ای می‌افتد؛ حرفش را می‌خورد و به جای مرد، خودش ل*ب می‌زند:

-ببخشید!

عقب‌گرد می‌کند و راهش را ادامه می‌دهد. بیست‌ونهم فروردین ماه است؛ کار ندارد! حقوقش هم دریافت نکرده است. حالا چطور باید اجاره‌ی دو ماه عقب افتاده‌اش را به علی‌آقا، صاحب خانه‌شان باز گرداند؟

بغض بیخ گلویش، سیاه و دردناک‌تر می‌شود. قرص‌های اعصاب، فشار خون و چربی‌های مادرش را چگونه می‌خرید؟ یاد حنانه، خواهر پنج ساله‌اش می‌افتد و… .

اشکش به نرمی روی گونه‌اش می‌چکد. به جهنم که مردم، شکستن و گریه و آهش را می‌بینند.

از این بی‌عدالتی که در آن گیر افتاده، خسته است. مزخرف است که کسی، روزانه فقط دو الی چهار کیلو گوشت به سگ فلان نژادِ برترش می‌خوراند و چند کیلومتر این طرف‌تر، خانواده‌هایی هستند که تا ماه‌ها نمی‌توانند حتی یک کیلو گوشت بخرند!

گریه‌اش بیشتر می‌شود. تنها بیست‌ودو سال دارد و به جای درس و دانشگاه، گیر پول و اسکناس کاغذی لعنتی و مشکلات خانوادگی و زندگی‌ست!

صدای جیغ‌جیغ دختر بچه‌ی شادی می‌آید که دارد مادرش را صدا می‌زند، بلند و پشت سر هم… .

جهت دریافت راهنمایی برای نام نویسی در انجمن رمان نویسی تک رمان یا چاپ کتاب ازطریق ایتا یا تلگرام در ارتباط باشید
Taakroman233@gmail.com
09195199153


پیشنهاد ما به شما:

رمان او بدون من منتشر شد!

بیوگرافی نویسندگان تک رمان 

تعرفه تبلیغات تک رمان 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
ریحانه، دختر جوانی که پس از فوت پدر، با گذشتن از آمال و آرزوهایش، با قدرتی به وسعت دریا، بار خانواده‌اش را به دوش می‌کشد. درست در قله‌ی سختی‌ها تصمیمِ اشتباهی می‌گیرد و میان باتلاق دردسر می‌افتد. ریحانه که با هر دست و پا زدن بیشتر در باتلاق فرو می‌رود، برای رهایی از دردسر به طنابِ غریبه‌ای چنگ می‌زند که باعث می‌شود سرنوشت برای هر دویشان جور دیگری رقم بخورد... .
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    تیامو
  • ژانر
    عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده
    صبا نصیری
  • ویراستار
    FAZA-F
  • طراح کاور
    طلایه
  • صفحات
    405
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها
  • zeynab
    9 آذر 1402 | 13:56

    صبا،خالق احساساتی که آدم رو از دنیای مادی، غرق در صفحات نوشته هاش میکنه، در واقع این یه رمان نیست، یه بعد از زندگی شماست، که مثل فیلم با هر خط او زندگی می‌کنید.

ورود کاربران

  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 7 محصول
  • 879 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.