رمان در حال تایپ در حصار ابلیس

رمان در حال تایپ در حصار ابلیس
برای مطالعه رمان در حال تایپ در حصار ابلیس که به قلم ساناز هموطن در انجمن رمان نویسی تک رمان قرار می گیرد اینجا کلیک کنید.

درحال تایپ – رمان در حصار ابلیس | اثر ساناز هموطن کاربر تک انجمن رمان

رمان در حصار ابلیس در ژانر فانتزی، عاشقانه و ترسناک نوشته شده و فضای خاص و منحصر بفردی دارد.
نام رمان: در حصار ابلیس
نویسنده: ساناز هموطن
ژانر: فانتزی، عاشقانه، ترسناک

خلاصه: ابر اهریمنان ماورایی در کالبد خشک قدرت و غرور از انرژی های برتر خود، با هم بر سر قدرت میجنگند…
با دسیسه و توطعه با هم رقابت میکنند تا هر کدام قدرت بیشتر ماورایی خود را حفظ کند…
تاریکی سودای نابودی جهان کائنات را دارد …
دختری از نسل انسان به پشتوانه قدرت طبیعت به عنوان کُشنده تاریکی به بازی نابرابری مقابل تاریکی برگزیده میشود، بازی شطرنج گونه ای اغاز میشود که بازیگردان ها پشت نقاب تزویر و قدرت پنهان شدند و مهره های بازی با چالش های سختی رو در رو خواهند شد …
اما در همه کائنات قدرت عشق میتواند از همه قدرت های برتر اهریمنی قوی تر باشد و برگ های بازی را تغییر دهد…
اشک ابلیس را بر زمین جاری کند… تاریکی را به قدم زدن بر ان وا دارد… و دخترک بر تن ماه برقصد …!!
مقدمه:
بانوی من
چشم هایت، این جنگل های بارانی را
بدون من،
از خواب مرگ
بر عاشقان دوزخیت باز نکن!
اگر ….
همه مُردن‌هایت را هم دوباره زنده شوی
قسم بر آتش،
قسم بر آتش …
تا زمانی که رد خونت،
از شامه تیز تاریکی محو نشده …
آنقدر با همه مرگ‌ها خواهم زیست،
آنقدر دوباره و دوباره تو را خواهم کُشت…
آنقدر استخوان هایت را دانه دانه خواهم شکست،
آنقدر زهر در رگ های کم خونت خواهم ریخت
تا مگر یک‌ روز…
صرفاً برای من زندگی کنی …!
تنها درون من برای من زندگی کن …
من در دنیای درون خود،
تو را چون بتی ازمعابد اساطیری تبت
پرستش میکنم …
تا اولین ابلیسی باشم که خدای کوچکی دارد،
که بر تن خاکی آن سجده کرد !
تا تاریکی بداند ،
دخترک را باد برد …!!

بخشی از رمان در حال تایپ در حصار ابلیس

«فصل اول»
صدای ناقوس رُعب آور و منحوسِ قدرت های اَهریمنی در همه ی ماوراء طنین انداز شد…
این ناقوس تنها برای فراخواندن قدرت ها و اَبَر اهریمنان دنیای ماورا به صدا در می آمد و حاوی اَخبار فوری و فوق محرمانه ای برای پادشاهان و سران قدرتمند قبایل ماورائی بود.
با شنیدن این ناقوس قدرت های برترِ هر قبیله و سرزمینی در ماورا، باید در اَسرع وقت خود را به محل گردِهمایی این اَبر اهریمنان در سرزمینی به نام «آرماگدون» در دنیای ماورا میرساندند.
آرماگدون سرزمین حصار شده با قدرت برترین اَبر اهریمنان ماورائی بود. در دروازه ورودی آن انرژی مغناطیسی عظیمی در جریان بود که با وارد شدن قدرت های بزرگِ قبایل سرزمین های ماورا در این سرزمین، تمام قدرت های برتر و ماورائیشان جذب این حصار مغناطیسی میشد. و دیگر هیچ موجودِ ماورایی توان قدرت نمایی و استفاده از انرژی های برتر خود را در آن محل نداشت.
لذا از این محل برای خَلْعِ قدرت و قضاوت و گاه تنبیهِ موجودات اهریمنی که قوانین ماورائی را نقض میکردند، و در این مکان ضعیف و انرژیشان به حد پایین میرسید، استفاده میشد.
در ماورا برای حفظ تعادل و تک قطبی نشدن بین قدرت ها و اَهریمنان قوانینی وجود داشت. تا یک قدرت برتر نتواند بر دیگر قدرت ها غالب شود و آن ها را نابود کند. و گاه اهریمنان برای حفظ موجودیت خود مجبور به اتحاد با هم بر علیه قدرت مهاجم میشدند.
در آرماگدون تنها رئیس و بزرگ سرزمین، که نماینده و مورد اعتماد اَبر اهریمنان بود به همراه نگهبانان سرزمین آرماگدون حق استفاده از نیروی اَهریمنی برتر خود را داشتند. تا به مواقع ضروری بتوانند قدرت های ماورایی را کنترل کنند.
رمان در حال تایپ در حصار ابلیس
«فرانک» مخمور و نَشئه از خوردن خون برده ای که بی جان با چشمانی باز کف اطاقی تاریک و بزرگ افتاده بود، با شنیدن ناقوس آرماگدون با تعجب به «دِیمن» نگاه کرد و گفت:
– باز چه خبره، چی شده؟

…

پیشنهاد ما به شما:

شعر زیباترین من به قلم محمدزاده

رمان در حال تایپ نبرد آتشین

مسابقه برترین ارسال کننده تک رمان