تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه
دانلود دلنوشته جهان دیوانه

خلاصه کتاب: من کمی عشق پیدا کردم. من‌ کمی درد پیدا کردم. من غم را به چشم دیدم و شادی را تجربه کردم. اما می‌دانید، در کنار همه این‌ها،‌ من هنوز یاد نگرفته‌ام چطور زندگی‌ کنم!

  • نام کتاب: جهان دیوانه
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعى
  • نویسنده: ستاره حقیقت جو
  • صفحات: 12
دانلود رمان من آلفا هستم (Being Alpha)

خلاصه کتاب: از زمانی که تسا با داستین ملاقات کرد، اولین باره که زندگی روال آرومی پیدا کرده. جادوگر شیطانی، لوسیانا، به طرز باشکوهی به جهنم فرستاده شد. سنت ایلبه به علت ورود بی‌اجازه و مخفیانه انسان‌ها به حریم شخصی گرگینه‌ها، تعطیل شد. و مردم بالاخره به این حقیقت که فراطبیعی‌ها هم تو این دنیا وجود دارن، عادت کردن. بنظر میرسه که الان بهترین زمان برای یه ماه‌عسل رویاییه! بعد از سر زدن به خونه‌ی داستین تو منطقه پِروانس (در فرانسه)، گشت و گذار تو پاریس و شرکت تو مراسم ماه کامل مردیت و دوناوان تو ایرلند؛ تسا و داستین راهی منطقه‌ی ساحلی کارائیب شدن. (در آمریکا) فانتزی‌های عاشقانه‌ای که قراره تو کارائیب رقم بخوره، میتونه این سفر رو تبدیل به یه ماه‌عسل فوق‌العاده کنه. مثل قدم زدن‌های طولانی تو ساحل، پیاده‌روی دونفره تو غروب آفتاب و... هر رمانتیک‌بازی که بتونی تصور کنی! همه‌چیز انقدر خوبه که تسا میخواد از خوشحالی بال در بیاره. البته یه مشکل کوچیک وجود داره و اونم اینه که تصاویر ذهنی تسا از کار افتادن. تسا امیدواره آروم بودن ذهنش، به این معنی نباشه که قراره اتفافی رخ بده. میخواد فکر کنه آرامش مطلقی که داره بخاطر اینه که همه‌چیز روبه‌راهه. اما تسا کسی نیست که بتونه همچین تصوری کنه! وقتی تسا به طرز جادویی مورد حمله قرار می‌گیره و تقریبا تا مرگ پیش میره؛ میدونه که دیگه نمیتونه این نشونه‌ها رو نادیده بگیره‌. اتفاق بزرگی تو راهه...! با وجود این‌که تسا اصلا دوست نداره به ماه‌عسل شش هفته‌ایش پایان بده؛ اما متاسفانه وقتشه که به تگزاس برگردن. هر کسی که با تسا در افتاده و براش مشکل ایجاد کرده، باید حسابی هوشیار باشه! چون اگه جنگیدن با جادوگرها و گرگینه‌های سرکش، یه چیز به تسا یاد داده باشه، اینه که چطور یه آلفا باشه!

  • نام کتاب: من آلفا هستم (Being Alpha)
  • ژانر: فانتزی، عاشقانه، گرگینه
  • نویسنده: آیلین ارین
  • صفحات: 846
دانلود رمان محکوم به سکوت

خلاصه کتاب: در خانه ی من پنجره ها میمیرند...برزیروبم باغ قلم می گیرند... این پنجره تصویر خیالی دارد...در خانه ی من مرگ توالی دارد...در خانه ی من مرگ فروریختنی است...آغاز نکن این سقف فروریختنی است... به مردم نگاه میکردم بعضیها خیلی خوشحال بودند بدون هیچ درد و غمی بعضیها ناراحت بعضی ها.... 

  • نام کتاب: محکوم به سکوت
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: زهرا جغتایی
  • صفحات: 64

دانلود رمان رهایش

دانلود رمان رهایش

خلاصه کتاب: کف دستش تاول زده بود. عرقی که روی تاولها میریخت، سوزش ناخوشایندی به اوکادومی داد.
دسته بیل در چند جا خراش خورده بود و برای کار با آن باید قلقش دستت میآمد.کلاهی بر سر گذاشته بود تا کمی از تابش بیرحمانه خورشید در امان بماند.اماآن ظالمبه تابش وحشیانهاش
ادامهمی‌داد.تمام لباسهایش خیس عرق بودند اما باز بیل میزد.پول بیشتری لازم داشت تا...

  • نام کتاب: رهایش
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: سعید بهمن
  • صفحات: 291
دانلود داستان کوتاه توبه فریب

خلاصه کتاب:

مردی که در چند عمر نخستینش شرارت‌های بسیار می‌کرد، اکنون چاقو غلاف کرده و دیگر پِی جنگ و ستیز نمی‌رود. توبه کرده بود از آنچه که خدا حرامش دانسته، پرهیز کند. از آنانی که برایش نیست دوستی کند و نظری به کسی نداشته باشد! صفا و صمیمیتش را نوش رفقای بامرامش می‌کرد و گویی از این تغییر بسیار خوشحال بود. تغییری که در شخصیت و صفاتش ایجاد شده بود، بر زندگی همیشه پر هیجانش هم اثری بزرگ گذاشت، زندگی سعادتمندش از همان زمان شروع شد، از وقتی که کسی وارد ذهنش و از آن خارج نشد.

  • نام کتاب: داستان کوتاه توبه فریب
  • ژانر: تراژدی، عاشقانه
  • نویسنده: پوررضا آبی بیگلو
دانلود دلنوشته ساعت عاشقی

خلاصه کتاب: این روزها قِید پتوپیچ خوابیدن مقابلِ شومینه یا بخاری را زده‌ام؛ گرمم نمی‌کند! قیدِ چای دارچین با نبات، حتی قیدِ نقاشی و بامیه را... این روزها از هر آن‌چه که تا چندی پیش، دیوانه‌وار دوست‌شان داشتم گذشته‌ام. دلم را زده‌اند و منشا این دل‌زدگی به تو می‌رسد! بلند خندیدن را ترک کرده‌ام، لاک زدن را ترک کرده‌ام، دیگر بوی خاکِ باران خورده و صدای رعد آرامم نمی‌کند. همه‌شان را از سرم در کرده‌ام. این روزها با خود قهر کرده‌ام. قیدِ نازک‌نارنجی بودن را زده و عادتِ کرانچی خوردن را ترک کرده‌ام. من این روزها حتی خودم را هم ترک‌ کرده‌ام! من... من همه‌چیز و همه‌کس را ترک کرده‌ام و دلم تو را می‌خواهد! می‌خواهم به دیار تو سفر کنم. به جایی حوالیِ بندهای میانیِ انگشتانت؛ یا شاید حتی به جایی حوالیِ گر*دن تا چانه‌ات! من خود را تَرد کرده‌ام. من... من دلم تو را می‌خواهد و من جز تو؛ تمام جهانم را ترک کرده‌ام!

  • نام کتاب: ساعت عاشقی
  • ژانر: عاشقانه، تراژدی
  • نویسنده: صبا نصیری
  • صفحات: 13
دانلود رمان کافه جنون

خلاصه کتاب: وقتی زندگی، آن روی تلخ و پر ابهامش را نشان می‌دهد، مجبور می‌شوی قدم در راهی بگذاری که جز سراب چیزی روبه‌رویت نیست. زیبا، گذشته‌ی رنج‌آوری را رها می کند تا سرنوشت خویش را به آینده‌ای همچون نامش پیوند بزند؛ ولی گویا که دست تقدیر پیشانی‌نوشت دیگری برای او رقم زده است

  • نام کتاب: کافه جنون
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعى
  • نویسنده: قسم همدم
  • صفحات: 848
دانلود رمان در امتداد پگاه

خلاصه کتاب: با تو هم‌قدم می‌شوم. با تو می‌گذرم از پل‌هایی که بر تاریکی بنا شده‌اند. تو با من همراه شوی، جهان در دستانم چیره می‌شود. تو مرا باور کن! باور کن تا دگر لبخندهایم دروغین نباشد. مرا قانع کن که تمامی این صحنه‌ها، توهم من است. تو به من بگی دیوانه‌ام می‌پذیرم. فقط حرفی بزن! سکوتت بر دلم چنگ می‌اندازد.

  • نام کتاب: در امتداد پگاه
  • ژانر: معمایی، جنایی/ عاشقانه، تراژدی
  • نویسنده: کیانا سبزی
  • صفحات: 82
دانلود رمان عصیانگر قرن

خلاصه کتاب: دانلود رمان عصیانگر قرن به قلم پردیس نیساری و فاطمه السادات هاشمی / گاهی آنقدر به دست بقیه مسخرهمیشویکه تحملتتمام میشود. آن ها هرگز فکرنمیکردند کهممکناستبا حرف هایشان، من تبدیل به من بشوم! از زنجیر و حسار حرفهایی کهآنها دورمانداختندازاد بشوم!آری... بخاطرآنها است که من به منتبدیل میشوم!چه میشودمگر؟ فقطگویی که قرار است، عصیانگر باری دگر برخیزد! در ایت جهانامگاورس، ان هامنرابه یکامگای بدبخت و تنها تبدیلکردند، امگایی کهدرنفرت وغم غرق شد، اما یک روزی به آن ها ثابت می کنم که من فقط من نیستم! برای آخرین بار می گویم، منرادست کم نگیرید! میپرسندمن کیهستم؟ لابد نژاد برتر! اما خیر، پاسخ سخت نیست، کافی لست بگویید او، اواست. هه بله!من خودم هستم.من، من هستم!

  • نام کتاب: عصیانگر قرن
  • ژانر: تخیلی،معمایی،عاشقانه
  • نویسنده: پردیس نیساری و فاطمه السادات هاشمی
  • صفحات: 322
دانلود رمان خیط مات

خلاصه کتاب: دانلود رمان خیط مات به قلم پوررضاآبی‌بیگلو / مردی در حال بازگشت است. دیگری گندی که اولادش پدید آورده را جمع می‌کند، یکی هم در این میان دل‌شکسته است. خانواده‌ای بی‌خیال و پر امید‌، جمعیتی که به ندرت و استثنا می‌شود در آن فردی را یافت که افسرده باشد. کسانی که زندگی‌شان برهم قلاب شده و اگر هوای دیگری را نداشته باشند؛ همه‌شان بازنده بازیِ هستند که سرنوشت‌هایشان برایشان خواب دیده‌اند؛ خوابی که یک‌وجب روغن رویش داشته باشد؛ البته در واقعیت خواب که نه! به‌هرحال ضرب‌المثلی بود در همین مایه‌ها!

  • نام کتاب: خیطِّ مـات
  • ژانر: فانتزی، اجتماعی، طنز، عاشقانه
  • نویسنده: پوررضا آبی بیگلو
  • صفحات: 174
ورود کاربران

  • Zahrajafarianلینک انجمن https://forums.taakroman.ir/...
  • Zahrajafarianجلد سوم منتشر نشده...
  • مینوچطور میتونم به صورت آنلاین دنبال کنم...
  • مینوچطور میتونم عضویت پیدا کنم و اینکه کجا میتونم جلد سوم آنلاین رو بخونم...
  • مینوچطور میتونم عضویت پیدا کنم و اینکه کجا میتونم جلد سوم آنلاین رو بخونم...
  • ثریامن این رمان رو خوندم عالیهههه من خیلی دوسش داشتم و با تک تک کارکترا مخصوصا افسان...
  • nazninzahraچقدر باهاش گریه کردمممممم چرا انقدر غم‌انگیزززز اخه؟!...
  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 8 محصول
  • 885 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.