تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان ققنوس نحس


دانلود رمان ققنوس نحس

نام رمان: ققنوس نحس

ژانر: پلیسی، جنایی، تراژدی

نام نویسنده: الهه کریمی‌

کپیست: Moon✦

ویراستار: Moon✦

طراح جلد: green voice 

خلاصه: عشقی نافرجام در گذشته و تخم کینه هایی که به دنبال آن در قلب رشد کرد و میوه آن نفرت شد. نفرتی که منجر به انتقامی دشخوار شد و آینده بسیاری از بی‌گناهان را رقم زد، سرگذشت آن نفرت و مبادرت به انتقام به ققنوسی نحس ختم شد، ققنوسی که کینه را پررنگ تر کرد و آینده بسیاری را در آتش خود سوزاند. آیندگانی که به دنبال انتقام آمدند اما انهدام از آنشان شد. به راستی که تقدیر همه چیز است


بخشی از دانلود رمان ققنوس نحس

پشت میز ناهار خوری نشسته بودم و با چنگال‌ام بازی می‌کردم. دیگه واقعاً کلافه شده بودم. نمی‌دونم چرا این سیروس خان افتخار نمیده تشریفش‌ رو بیاره؟ هوف! نگاهی به هاتف کردم، دیدم داره با گوشیش ور میره، پوف کلافه‌ای کشیدم و چشم دوختم به پله‌ها که دیدم سیروس و اون زن ص*ی*غه‌ای چشم آبیش دارن میان پایین.

بلاخره تشریف آورد خان سالارِ خرفت، با اون زن بچه‌سالش؛ چه لباس افتضاحی‌ هم پوشیده دختره! فقط نیم‌ متر پارچه کشیده دور خودش، والا اگه راهی بود با همون نیم متر پارچه دارِش میزدم این دختره رو، بس‌که ازش بدم میاد.

سیروس و دریا اومدن سمت میز، من و هاتف به نشونه‌ی احترام به سیروس پاشدیم؛ صندلی دریا رو عقب کشید و دریا نشست پشت میز و بعد هم خودش نشست!

همین‌ که سیروس و دریا پشت میز نشستن ماهم نشستیم. خاتون که گوشه‌ای ایستاده بود، اومد و بشقاب سیروس رو برداشت و براش گوشت کباب شده‌ی مار و سبزیجات کشید و در آخر لیوان نوشیدنیش رو پر کرد و گذاشت کنارش.

بعد از این‌که خاتون برای من، هاتف و دریا، پلو و مرغ کشید گوشه‌ای ایستاد، سیروس که شروع به خوردن کرد ما‌هم شروع کردیم! گوشت مار رو تکه کرد و گذاشت دهانش و با ولع شروع به خوردنش کرد. هرکس بود با دیدن این صح*نه قطعاً حالش بد می‌شد، اما من به بدتر از این هم عادت کرده بودم! این که فقط گوشتِ مار بود. یه قاشق غذا گذاشتم دهانم و ناخواسته چشمم به بادیگاردی افتاد که با تعجب به بشقاب سیروس چشم دوخته بود.

دانلود رمان ققنوس نحس

فکر کنم بادیگاردِه تازه وارد بود، آخه همه‌ی کارکنان اینجا با همه چی آشنایی داشتن اما این یکی با دیدن غذا خوردن سیروس مخش داشت اِرور میداد! فکر کنم تاحالا از نزدیک ندیده بود کسی گوشت مار بخوره. همین‌طور که داشتم نگاهش می‌کردم هاتف پاش رو زد به پام، نگاهی بهش انداختم که اشاره کرد به غذام. منم که فهمیدم منظورش چیه بی‌توجه به اون بادیگارد مشغول خوردن شدم.

همگی درحال خوردن بودیم و سیروس گوشت کبابی مار رو گرفته بود تو دستش و با دندون جداش می‌کرد و می‌جویید، همین لحظه صدای عوق زدن و بعدش بالا آوردن اومد. نگاهی به بادیگارد کردم که دیدم محتویات معدش رو خالی کرده رو فرش، هه بلاخره مُخِش کامل ارور داد!

سیروس با عصبانیت از جاش بلند شد و رو به بادیگارد گفت:

– بیشعور! تو به چه جراتی جلوی من همچین کاری کردی؟ به چه جراتی ها؟

بادیگارد از ترس زبونش بنده اومد بود! هاتف رو به سیروس گفت:

– من بابت بی‌ادبیش عذر می‌خوام همین الان از اینجا بیرونش می‌کنم.

دانلود رمان ققنوس نحس


جهت چاپ کتاب و دریافت مشاوره از طریق ایمیل یا ایتا و تلگرام در ارتباط باشید

Taakroman233@gmail.com
09195199153


پیشنهاد ما به شما:

رمان او بدون من منتشر شد!

بیوگرافی نویسندگان تک رمان 

تعرفه تبلیغات تک رمان 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
عشقی نافرجام در گذشته و تخم کینه هایی که به دنبال آن در قلب رشد کرد و میوه آن نفرت شد. نفرتی که منجر به انتقامی دشخوار شد و آینده بسیاری از بی‌گناهان را رقم زد، سرگذشت آن نفرت و مبادرت به انتقام به ققنوسی نحس ختم شد، ققنوسی که کینه را پررنگ تر کرد و آینده بسیاری را در آتش خود سوزاند. آیندگانی که به دنبال انتقام آمدند اما انهدام از آنشان شد. به راستی که تقدیر همه چیز است.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانلود رمان ققنوس نحس
  • ژانر
    پلیسی جنایی تراژدی
  • نویسنده
    الهه کریمی
  • ویراستار
    Moon✦
  • طراح کاور
    Green voice
  • صفحات
    623
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 7 محصول
  • 879 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.