شب بود. کنار عکسها نشسته بودم.
به عکسها نگاه میکردم و به یاد لبخندهای تو که با وجود سختیها، همیشه لبخند بر ل*ب داشتی، اشک میریختم.
تو آن کسی بودی که در تمام روزهای سخت من، به من گفتی که دوستت دارم.
تو آن کسی بودی که من با تمام وجود خواستم بهخاطر عشق، در کنارش باشم.
تو آن کسی بودی که برای لحظههایی که حتی فکرش را نمیکردم به تو فکر کنم، به تو فکر کردم.
تو آن کسی بودی که من با تمام وجود، در کنار تو نشستم.
تو آن کسی بودی که بهخاطر تو، تمام خستگیهایم را به جان خریدم.
قسمتی از دلنوشته:
دوباره اشک از روی پلکها میریزد؛
اما دیگر از غم نیست
از خوشحالی عشق دوباره است
فقط اشک نیست که اشک میریزد
اشکها را دوست دارم
دوست داشتن تو موجب ریختن اشک میشود
به اندازه تمام اشکهایم، ای یار تو را دوست میدارم!
****
دریا همچنان پر موج است و من هنوز خیره به عکسها.
تابهحال که یک ساعت از این لحظه گذشته، هنوز هم در قلبم این دریا میتپد.
حالا این دریا میخواهد این عکسها را بگیرد.
کاش میدانستی که من در این دریای بی کران غرق شدهام و تو در من غرق گشتهای!
کاش میدانستی که من تو را در آ*غ*و*ش میکشم، آغوشی که در آن هیچ احساسی جز عشق نیست!
این امواج دریا تنها احساسی میتواند باشد که من را به سوی تو میکشاند.
این امواج دریا فقط احساسی است که میتواند باعث آرامشم شود.
این امواج دریا فقط احساسی است که میتواند این بغض را فرو بنشاند و با این عشق مرا آرام کند.
این امواج دریا فقط احساسی است که میتواند این تنهایی مرا رها کند و با این عشق مرا به سوی تو میکشاند.
این امواج دریا فقط احساسی است که میتواند این دل خسته را با خود ببرد.
کاش میدانستی که من در امواج این دریا به دنبال چه میگردم!
آری، دنبال تو میگردم.
****
ای دلبر من، ای زیبای من،
ای عشق من ای گل من،
ای همه عشق من،
ای همه مهر من،
ای همه هستی من،
ای که شبها کنار تو به خواب میروم و سحر به عشق تو بیدار میشوم،
ای که همیشه و در همه حال به یاد منی، ای هم نفسم،
ای که در همه لحظاتم در کنار منی،
ای که همه وجودم از عشق تو لبریز است،
ای که در هر لحظهام حضورت را حس میکنم،
ای که مرا به سوی خودت میخوانی ای که مرا به سوی خود میکشانی،
ای که همه وجودم به عشقت پر شده است،
ای که مرا به سوی خودت میخوانی،
ای که از عشق تو در دل دیوانهام دیوانه شدم،
ای همه جانم
همیشه و همهجا خواهم گفت دوستت دارم!
شب بود. کنار عکسها نشسته بودم.
به عکسها نگاه میکردم و به یاد لبخندهای تو که با وجود سختیها، همیشه لبخند بر ل*ب داشتی، اشک میریختم.
تو آن کسی بودی که در تمام روزهای سخت من، به من گفتی که دوستت دارم.
تو آن کسی بودی که من با تمام وجود خواستم بهخاطر عشق، در کنارش باشم.
تو آن کسی بودی که برای لحظههایی که حتی فکرش را نمیکردم به تو فکر کنم، به تو فکر کردم.
تو آن کسی بودی که من با تمام وجود، در کنار تو نشستم.
تو آن کسی بودی که بهخاطر تو، تمام خستگیهایم را به جان خریدم.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
خسته نباشید نویسنده عزیز قلمتون مانا