سلام خدمت همراهانِعزیز انجمن تک رمان
امروز قراره یک مصاحبه با فاطمه فتاحی عزیز نویسنده انجمن تک رمان داشته باشیم.
امیدوارم که این مصاحبه مورد توجهتون قرار بگیره و دوستش داشته باشید…
– سلام عزیزم ممنون از اینکه وقتتون رو برای این مصاحبه در اختیارم قرار دادید.
◇خواهش میکنم عزیزم
– لطفا اول از همه یه بیوگرافی از خودتون بهمون بدید؟
◇فاطمه فتاحی هستم ۲۰ ساله از آذربایجان غربی/ ارومیه.
– از چه سنی دست به قلم شدید و چیشد که به نویسندگی علاقه پیدا کردید؟
◇راستیتش من از سن ۱۴ سالگی رمان زیاد میخوندم، علاقه خاصی به فضای رمان، دنیای رمان داشتم.
طوری که ترغیب میشدم خودم هم بنویسم. جوری که دیگه صدای مامانم در میاومد 🙂
چون اصرار داشت تمرکزم رو از درس و مدرسه بیرون نکشم. اما خب من علاقه داشتم نمیتونستم از علاقم بزنم.
دروغ چرا، اما از همون اولش قوه تخیلم قوی بود. توی مدرسه وقتی یه موضوع انشا گفته میشد، اونقدری فکر میکردم تا به بهترین نحو بنویسمش.
اونقدری از ذهنم کار میکشیدم تا اون چیزی که میخوام نوشته بشه!
جوری که دوستام میگفتن تو اینارو از کجا مینویسی؟ چجوری انقدر خوب مینویسی؟
به مستقل نوشتن عادت کرده بودم و کسی به من نمیگفت که اینطوری بنویس اونطوری بنویس.
خودم بودم و دنیای خودم! دنیای تخیلاتم! کمکم حس کردم علاوه بر اینکه علاقش و دارم، استعدادشم دارم.
از ۱۵_۱۶ سالگی شروع به نوشتن رمان کردم.
هر چند با محتوای پوچ، اما هی مینوشتم، هی مینوشتم تمرین و تکرار تا قلمم بهتر بشه.
انگار یه چیزی وادارم میکرد به نوشتن! یه روز که نمینوشتم حس میکردم دارم دیوونه میشم. حس میکردم یه چیزی کمه!
– نام آثارتون؟
◇اولین اثر دوجلدی من دالان تاریکی هستش که خب توی انجمن قرار ندادمش چون اولین رمانمه و ایرادات و نقصای زیادی داره،
دومینش هم ساغر خونین هستش که در حال تایپ هستش و امیدوارم به بهترین نحو اتمام برسونم و روزی هردوشون رو به چاپ برسونم.
– نوشتن بهتون آرامش میده یا براتون هیجان انگیزه؟
◇راستش در اصل نوشتن برام آرامش داره، اما با توجه به اینکه رمانم (ساغر خونین) محتوای هیجانی داره، توی نوشتن برام خیلی هیجان انگیزه!
– برای انتخاب اسم رمانهاتون چه ملاکهایی رو در نظر میگیرید؟
◇من عادت دارم اسم رمانهام رو با توجه به محتوای رمان انتخاب کنم. به محتوای رمانم ربطش بدم و باهم سازگاری داشته باشن. عادت دارم یه اسم خاص پیدا کنم برای رمانام.
– برای نوشتن به موقعیت و یا شرایط خاصی احتیاج دارین؟ مثلا سکوت یا…
◇بله، صدرصد، توی سکوت و آرامش بهتر میتونم بنویسم و ذهنم بازتره تا یه جای شلوغ و پر سر و صدا،
و حتما هم از آهنگ بیکلام برای نوشتن استفاده میکنم چون راحتتر میتونم حسم رو توی رمان القا کنم.
– به جز نویسندگی در چه زمینههایی دستی توی کار دارید؟
◇من بجز نویسندگی، دانشجو هم هستم 🙂
– کسی مشوقتون برای نوشتن بوده؟ چه کسی و چطور؟
◇شاید براتون جالب باشه ولی همون مامانی که میگفت کمتر رمان بخون بیشتر درس بخون، حالا برای نویسندگیم تشویقم میکنه و بهم انگیزه میده که میتونم یه نویسنده موفق بشم.
– ایده رمانهاتون رو از کجا میارین و از چه چیزهایی برای نوشتن الهام میگیرین؟
◇اکثرا سعی میکنم از ذهن خودم ایدههارو بیرون بکشم و مثل پازلی کنارهم بچینم.
– نویسندهی مورد علاقتون چه کسیه و چه چیزی باعث علاقتون به این نویسنده شده؟
◇فرد خاصی در نظرم نیست.
– آیا انجمن تک رمان و عواملش توی پیشرفت قلمتون تاثیری داشتن؟
◇بله، صدر در صد تأثیر داشته و از انجمنون راضی هستم.
– به کدوم ژانرها بیشتر علاقه دارین؟
◇ژانرهای جنایی_مافیایی مورد پسندم هستن، عاشقانه و فانتزی هم خیلی دوست دارم.
– کدام یک از شخصیتهای رماناتون بیشتر شبیه خودتونه؟
◇شاید باورتون نشه ولی هیچکدوم از شخصیتهای رمانم شبیه خودم نیستن، همشون یه شخصیت خاص و متفاوتی دارن. برخلاف خودم هستن که شخصیت صبور و آرومی دارم.
– از بین آثار در حال تایپ انجمن کدوم رو بیشتر دوست دارین و چرا؟
◇اثر خاصی مد نظرم نیست ولی رمان تناسخ محنت بیشتر به دلم نشسته.
– تا حالا موقعیتی براتون پیش اومده که بخواین از نویسندگی دست بکشین؟
◇خیلی پیش اومده، اما همونطور که گفتم نتونستم دست بکشم و دوباره هرجور که بود شروع کردم.
– خاطرهی خاص و یا جالبی مربوط به دوران نویسندگیتون دارین که برامون تعریف کنین؟
◇خاطره جالبم این بود که به کسی آشکار نمیکردم که من یه نویسندم و رمان مینویسم.
از خانواده پنهون میکردم، یا از دوست، فامیل که اعتماد به نفسش رو نداشتم و میترسیدم بگن چیز مسخرهایه
یا بگن نویسندگی چیه بابا اینکه توی دنیای تخیلاتم زندگی میکردم حس میکردم شاید برای بقیه عجیب باشه،
اما بعدش که مامانم فهمید با مهربونی بهم انگیزه داد، پشتم وایساد حمایتم کرد و گفت که چیز بدی نیست و بلکه باید بهش افتخار کرد
و حالا من آشکارا بیپروا به همه میگم که یه نویسندم و استعدادش رو دارم. اینکه نویسندگی هم میتونه یه هنر باشه و بهش افتخار کرد 🙂
یه هنر شیرین که وقتی علاقش رو داشته باشی حاضر نیستی دنیایی از تخیلاتت رو با چیزی عوض کنی.
– چطور با انجمن تک رمان آشنا شدین و چی شد که اینجا رو برای فعالیت انتخاب کردین؟
◇علاقه خاصی به دیده شدن آثارم و انتشارشون داشتم، برای همین تحقیق کردم تا ببینم کجا میشه آثارم رو به اشتراک بزارم و دیده بشه؟
تا اینکه بلاخره با انجمن خوبمون تک رمان آشنا شدم.
– نویسندگی اولویت چندم زندگیتونه؟
◇اولویت اولم نویسندگیه.
– بزرگترین آرزوتون؟
◇آرزوم اینه که به هر چیزی که میخوام برسم و توی زندگی موفق و سلامت باشم.
– یه آرزو برای اطرافیانتون؟
◇آرزوی سلامتی، موفقیت، اینکه همه به آرزوهاشون و هرچی که از خدا میخوان، برسن.
– یه آرزو برای تک رمان؟
◇آرزوی پیشرفت روز افزون و موفقیتهای چشمگیرتر برای انجمنمون دارم
– نظرتون دربارهی تک رمان؟
◇یه انجمن مثل اسمش تک، با دوستانی مهربون و با حوصله
– و حرف آخر؟
◇حرف آخرم، اینکه هیچوقت مثل من از نویسنده بودنت نترس،
کسی نمیتونه راهی که خودت با علاقه انتخاب کردی رو برات عوض کنه و بگه بده، یا مسخرهاس!
به نظرم نویسندهها، داستان نویسها، یا دلنویسها افراد احساساتی و با درکی هستن!
چون میتونن هر احساسی رو بفهمن، میتونن هر احساسی که دارن رو توی قلم جمع کنن و رو کاغذ بیارنش و ذرهذره اون احساسات رو به مخاطب، القا کنن.
اگه همه اینارو داری پس شک نکن یه هنرمند واقعی هستی و به خودت ببال و افتخار کن که چنین استعدادی رو توی بطنت داری! در آخر هم دوستون دارم 🙂
خوشحال شدم.
به شخصه از این گفتگو بسیار ل*ذت بردم.
به امید موفقیت های روزافزون برای این نویسندهیعزیز