دانلود رمان آلفای از یاد رفته جلد نهم مجموعه دختر آلفا
امیدوارم از خوندن این مجموعه لذت برده باشید❤️
دانلود رمان آلفای از یاد رفته جلد نهم مجموعه دختر آلفا مقدمه:
تسا… دختری نیمه جادوگر_نیمه گرگینه هست که به عنوان یه انسان بزرگ شده و حالا رهبر غیررسمی انجمنیه که از اتحاد فراطبیعیها تشکیل شده.
نیمههای شب تسا یه تماس نگرانکننده از برادرش، آکسل، دریافت میکنه.
تسا و جفتش، داستین، فورا برای نجات آکسل اقدام میکنن.
اما تسا یاد گرفته که تو دنیای فراطبیعیها هرگز چیز آسونی وجود نداره.
تسا فقط چند لحظه فرصت داشت که تصمیم بگیره… اما اون برای نجاتِ دو مردی که تو زندگیش خیلی باارزشن، فقط میتونست یه کار انجام بده… اینکه خودش رو قربانی کنه!
آخرین چیزی که داستین از تسا شنید، این بود که: “لطفا به آکسل کمک کن!”
و بعد پیوند بینشون خاموش شد.
داستین نمیتونست از طریق پیوندشون صدای تسا رو بشنوه.
اون نمیتونست تسا رو از طریق پیوندشون حس کنه.
و هیچ نشونهای هم از کسایی که حمله کرده بودن و تسا رو با خودشون برده بودن، وجود نداشت.
داستین هرکاری میتونست انجام داد تا آکسل رو نجات بده… و بعد با ترس و وحشت دوستانش رو خبر کرد.
اما وقتی داستین بالاخره موفق شد که تسا رو پیدا کنه، تو چشمهای تسا دیگه هیچ چیز آشنایی حس نمیشد.
لمسهای تسا دیگه هیچ جادویی نداشت.
زیر پوست تسا دیگه هیچ گرگی نفس نمیکشید.
تمام چیزهایی که دختر خاصی به اسم تسا رو ساخته بودن… از بین رفته بودن!
دانلود رمان آلفای از یاد رفته جلد آخر مجموعه دختر آلفا
دانلود رمان آلفای از یاد رفته جلد نهم مجموعه دختر آلفا
بخشی از رمان:
موبایلم رو از جیبم بیرون آوردم و با کوزت تماس گرفتم.
به محض اینکه تماسم رو جواب داد، به حرف اومد:
– ما تقریبا برای ترک کردن اینجا آمادهایم. فقط کمی بهمون فرصت…
حرفش رو قطع کردم و گفتم:
– نگهبان آپارتمان همین الان به من اخطار داد که یه دختر پری همیشه سروکلهاش این اطراف پیدا میشه تا وضعیت تسا رو چک کنه. این پری الان اینجاست! تو واحد تسا!
– باهاش درگیر نشو داستین! بههیچوجه به خودت جرات نده که به اون پری نزدیک بشی…
همونطور که باعجله از پلهها بالا میرفتم، گفتم:
– گور باباش کوزت! گور باباش! من فقط خواستم این موضوع رو بهت اطلاع بدم چون…
– من شوخی نمیکنم داستین! اگه اون پری از دربار من باشه، اگه تو اجرای جادویی که مادرم به تسا تحمیل کرده، نقش داشته باشه؛ پس قطعا این توانایی رو داره که تو رو کنترل کنه. تو با وجود گرگت در برابر اون شانس چندانی نداری؛ مثل این میمونه که…
گرگم که به سطح بدنم نزدیک شده بود، خرخر بلندی نثار کوزت کرد.
کوزت فورا به حرف اومد:
– بس کن! دیوونگی نکن داستین. به کاری که میخوای انجام بدی، یکم فکر کن!
برای چاپ کتاب و دریافت مشاوره انتشار اثر در انجمن رمان نویسی تک رمان در ایتا و تلگرام 09195199153 در ارتباط باشید یا ایمیل بزنید taakroman233@gmail.com
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
واقعا از تمام زحماتتون ممنونم انگار ک ی تیکه از قلبم کنده شده بود ولی الان سر جاشه 🥺🩵🥰
ولی دوست داشتم ک این مجموعه بازم ادامه داشت🫠🫠
واییی ممنونم
خسته نباشید میگم به تمام افرادی که برای این مجموعه زحمت کشیدند
سلامت باشید قربان شما