این قلّک با تمام اندوختههایش، جمهور ارمغانی است که مخبطی چون من، میتوانست آن را مثال رهاوردی نیکو، به راه دریای متلاطم چشمانت بسپارد؛ اما ته نشین نشد و روی امواج پریشان خاطرت، آونگ ماند!
کسی که زمانی حتی از مرگ واهمه داشت، اکنون دیباچه موج مرگ را به وجاهت بر علو جدار قلبش نقاشی میکند.
من، سالیان ممتدی را با عدم تو عبور دادهام و دیگر، خالی از آنچه هستم که ایامی مرا میآزرد!
***
تبر دستانت را به مقصد تن نحیف درختان این جنگل نشانه گرفتی!
نفسشان را بریدی و این آ*غ*و*ش گرانجان و زخمین از حزنِ زمین بود، که شاخههای گریان را میان دستان حزین خود پناه داد!
***
دانلود دلنوشته قلک قلب
شهاب پاشیدی بر دل به تب نشستهام که اندوههایش را در بطن خود مدفون ساخته بود؛ مانند مادری که فرزند نورسیده و بیجان را به خاک پیشکش کند و بعد به سوگ بنشیند.
تو برایم خوش یمن بودی؛ قدمت برای این سرزمین ویران نشان آبادی، اشتیاق و امید بود، پس چه کسی بود که نجوا کرد:
«شهاب شوم است؟»
***
مأوای قلبم!
شکوه تصویر خیال انگیزی که از تو داشتم، بر زانوی خاک نشست.
با این همه، زبانم از ادای هر اعراضی رویگردان است؛
میبایست به محاکمهی خودم برخیزم، به جرم عشق ورزیدن، به تمثالی که حقیقی نبود.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.