دانلود مجموعه اشعار آشفته ویژه سایت تک رمان
مقدمه:
اسیر دست تکرارم.
بههم آشفته افکارم،
پریشانست احوالم.
ویران شد کاخ آمالم،
به قصد چیدند پر و بالم.
چو دردم، زیر آوارم.
طبیبم باش، بیمارم.
بازدیدها: 25
خلاصه:
عشقی ناب، در فراز چشم های من و تو! در میان دستان من و تو! در قلب های جفتمان! باهم کامل میشویم و مکمل همدیگر! بگذار بگویم چقدر دوستت دارم. اصلا بگذار همه چیز را بگویم؛ که زندگی کردن و نفس کشیدن هایم در با تو بودن معنا میشوند.نبود من، در نبود تو خلاصه میشود؛ من نبود تو در پیش من و…
نبود من در این جهان!
بازدیدها: 42
مقدمه:
پژواک…
صدا در من طنین به وجود آورد ساده و مبهم،
زوزهکشان گوشم را نوازش داد،
تو در من تراویدی…
طنین گامهایت را شنیدم؛
فریاد از شوق کشیدم،
به گوشت نرسید…
بازدیدها: 35
مقدمه:
(به لطف هر تبسمت غزل ترانه میشود،)
که هر نسیم زندگی به تو بهانه میشود.
میان لحظه ها خیال تو همیشه با من است.
خیال رنگیات به من هم آشیانه میشود.
به شب کمند زلف تو چو روز جلوه میکند،
بازدیدها: 26
خلاصه:
از اتفاقی ساده و شاید دلبستگی معمولی شروع شد تا رازی برملا و حقیقتی آشکار شود، حقیقتی که برایش خ*ون ریخته و جانی گرفته شد، دلبستگی و علاقه ی ساده جرقه ی بود تا آتشی شعله ور شود و ماجرای دویست و سیزده به جریان بیفتد، اما چه کسی می داند پشت پر*ده ی این عدد چه کسی فرمانروایی می کند و چه هدفی دارد؟
بازدیدها: 113

مقدمه:
سخنها ناتمام است ز ناگفتههای دلم؛
گر روزی ل*ب گشاید ل*بم…
گوید ز طبع نفسهای سردم،
و دردهای وجودم.
اطلاعات فایل مجموعه شعر
نام شعر: مجموعه اشعار منشِ نفس
منبع تایپ: انجمن تک رمان
ژانر (موضوع): عاشقانه، اجتماعی
سطح اشعار: برگزیده
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: حنانه سادات میرباقری
طراح جلد: ~tarlan~
ویراستار:
گلبرگ
کپیست: AlamaBerry
سخن نویسنده:
با عرض سلام خدمت عوامل انجمن تکرمان و تمام عزیزانی که وقت میذارن و اشعار من رو میخونن.
ضمن شروع چندتا نکته رو بگم که این مجموعه جزو اولین شعرهای منه، امیدوارم که لذ*ت ببرین و با لایکهاتون به من انرژی بدین. مرسی…
قسمتی از اشعار:
“امید خزان”
ز امید خزان روز کامیابی کشیدهام دست ز می خواری
من، نامبرده دلداری و بیعاری کشیدهام دست ز دیوانگی
با باده داده بودم خود را برباد لیک کشیدهام دست
به خستگی و پریشانی ز روز شبیه دیروز زدهام بست
زین پس روی خواهم آورد سمتوسوی راه رعنا
زیرا میبرم ز یاد بیان قدح را چون آمدم در راه زیبا
روزگاری آورم که یادگار ماند سخن طعن و ماند سر خم
به فنا میبرم و تمام میکنم تمام هستی را ز درسالستم
*****
“دل من دلدار”
قسم دادم قطرهقطرهی کرشمههای نمنم باران را
تا نبارد بیتو و ماند کنار ما شبوروز این زمان را
شست باران شب و شبستر و بستر شبنم را
لیک هنوز سیراب نشدهام، آخر دلکم میطلبد چشم تو را
گره ناگه افتاده در خلوص دل من دلدار که میطلبد باران را
سوگند به ابرهایی که عاشقانه میدهد به ما سروسامان را
به امید تو نذر کردهام زیر باران ماندنم را
به شوروشوق دیدنت، ز خود طلب کردهام آمدنم را
دانلود رمان
پیشنهاد ما برای شما:
رمانهای درحال تایپ:
رمان های کامل شده:
باکس دانلود فایل


بازدیدها: 39