تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان خارجی

دانلود رمان خارجی


دانلود رمان های خارجی با ترجمه اختصاصی کاربرات تک رمان. از طریق سایت تک رمان در دسترس می باشد. از دانلود pdf کامل کتاب های ترجمه شده. با ورود به سایت تک رمان بهره مند شوید.


در ادامه جهت انتخاب بهتر رمان خارجی و تصمیم گیری مناسب برای دانلود رمان خارجی چند عدد از بهترین رمان های خارجی ترجمه شده، معرفی شده اند. رمان های زیر توسط اعضای انجمن رمان نویسی تک رمان ترجمه گشته اند.

رمان آلفای آزاد

ژانر (موضوع): فانتزی، عاشقانه، هیجانی

نویسنده: آیلین ارین

مترجم: Elahe_V

خلاصه رمان:

تسا مک‌کید به‌همراه فراطبیعی‌ها ماجراهای زیادی رو پشت سر گذاشت.
لوسیانا تلاش کرد که جادوی تسا رو از وجودش بدزده؛ اما شکست خورد و حالا قصد داره یه جنگ عظیم راه بندازه تا روی جادو تسلط بیشتری پیدا کنه و یه فرمانروایی برای خودش بسازه! اگه احضارهای شیطانی لوسیانا متوقف نشن، این اتفاق می‌تونه باعث شه که همه‌چیز به آخر خط برسه!
گروه گرگینه‌های تسا که جفتش، داستین لوران هم شاملش میشه، برای جنگیدن آماده‌ان؛ اما گروه اندک گرگینه‌ها و جادوگرهایی که طرفدار تسا هستن، نمی‌تونن حریف قدرت شیطانی لوسیانا بشن.
با کمی کمک از جانب دخترخاله جادوگر تسا، کلادیا (و جادوی اجداد اینکا) ممکنه اون‌ها شانس خوبی در مقابل لوسیانا داشته باشن؛ البته اگه کلادیا بتونه به‌موقع خودش رو به تگزاس برسونه؛ اما متوقف کردن جنگ، دیگه گزینه‌‌ای نیست که بشه انتخابش کرد.
وقتی گرگینه‌ها و جادوگرها باهم بجنگن، هیچ‌کدومشون پیروز نمیشن! فقط زمان می‌تونه بگه وقتی که آخرین طلسم اجرا بشه، چه کسایی زنده می‌مونن…

 قسمتی از متن رمان ترجمه شده:

داستین کجا بود؟ چرا کنار من نبود؟ بالاخره چشمم بهش افتاد. خیلی دور نبود. اما به خاطر این شلوغی، نمی‌تونستم خوب ببینمش. از روی نیکمت‌های داغون و شکسته کلیسا پریدم تا داستین رو تو این آشفتگی پیدا کنم. داستین نزدیک گودال ایستاده بود. تنها بود و هم‌زمان با سه تا شیطان می‌جنگید. اما اون نمی‌تونست چیزی که من داشتم می‌دیدم رو ببینه. یه شیطان دیگه هم بود. اون‌ها چهارتا بودن. چهارمی داشت از داخل گودال به بیرون می‌خزید و ناخن‌های بلند و تیزش روی سنگ‌ها کشیده می‌شدن. داشت به سمت داستین می‌رفت. بدنم شروع کرد به لرزیدن و به سمت داستین دوییدم. جیغ کشیدم:
– داستین!
اون‌قدر بلند صداش زدم که گلوم از درد تیر کشید. من دیر کرده بودم. دیگه زمان کافی باقی نمونده بود. هیچ‌چیزی نمی‌تونست شیاطین رو متوقف کنه. نه قدرت گرگم و نه قدرت جادوم. ترس به سینه‌ام چنگ انداخت و داشت قلبم رو بیرون می‌کشید. به پاهام فشار آوردم تا سریع‌تر بدوم؛ اما اون شیطان با سرعت داشت به سمت جفتم می‌رفت. داستین یکی از شیاطینی که بهش حمله کرده بودن رو کشت و به سمت گودال چرخید. بالاخره شیطان غول‌پیکری که پشت‌سرش بود رو دید؛ اما دیگه خیلی دیر شده بود. من دیر کرده بودم. من داشتم داستین رو از دست می‌دادم. داشتم خودم رو می‌باختم. همینه. آخر قصه همینه. شیطان ناخن‌های بلندش رو تو گردن داستین فرو کرد و بدن داستین شروع کرد به تکون خوردن. جیغ کشیدم و با چشم‌های خودم دیدم که سر داستین از بدنش جدا شد. سرش روی زمین غلتید و به داخل گودال پرتاب شد. به اعماق جهنم!

دانلود رمان خارجی جادوگر

ژانر (موضوع): فانتزی، عاشقانه، هیجانی

نویسنده: آیلین ارین

مترجم: Elahe_V

خلاصه رمان:

کلادیا دِسانتوس همیشه حواسش به همه‌ی جادوگرها بوده؛ به جز خودش! اون وقتی فهمید که گروه جادوگرانش درگیر سیاهی و پلیدی شدن مخفیانه سعی کرد که جلوی اون‌ها رو بگیره و با کمی کمک از طرف دخترخاله نیمه جادوگر _ نیمه گرگینه‌اش، تسا، هرکاری که

 

میتونست انجام داد تا دوست‌ها و خانواده‌اش رو تو راه درست و پاک نگه داره. حالا جادوگران به دو گروه جداگونه تقسیم شدن: سپاه جادوگران لوسیانا که از جادوی سیاه استفاده میکنن. و جادوگران سرگردان و اندک کلادیا که همراه با گرگینه‌ها، علیه دشمن جنگیدن. جنگ تو راهه و اگه کلادیا نتونه طلسم‌هایی رو پیدا کنه که با قدرت شیطانی لوسیانا مقابله کنن، در این صورت جنگ هرگز به نفع اون‌ها پیش نمیره! جواب‌هایی که اون‌ها دنبالشن، در جادوی باستان نهفته شده‌ و به همین خاطر کلادیا باید به کشور پرو سفر کنه تا بفهمه جادوگران اینکا (امپراطوری اینکا که از مردم بومی آمریکای جنوبی تشکیل شده) چه چیزی در این باره میدونن.
جنگیدن با شیطان نیاز به انگیزه خالص و پاک داره؛ اما سفر کلادیا پر از فریب و وسوسه هست! از جمله یه پسر جذاب و راهنما که اهل کشور پروئه و رازهایی رو با خودش به همراه داره! همزمان که کلادیا تلاش میکنه اطلاعاتی که دوستانش برای جنگ نیاز دارن رو پیدا کنه؛ متوجه یه کشمکش عجیب تو قلبش میشه! به انجام رسوندن ازدواجی که از قبل مقرر شده، میتونه دلگرم‌کننده باشه و جادوگران بیشتری رو با کلادیا متحد کنه تا راه درست رو در پیش بگیرن؛ اما این کار برای کلادیا به قیمت از دست دادن خوشبختیش تموم میشه!

 قسمتی از متن رمان ترجمه شده:

جادوم تو فضای اتاق پخش شد و شمع‌ها شعله‌ور شدن. اوه خدای من! واقعا مثل این می‌مونه که چیزی این‌جا کشته شده و بوی گند جسدش همه‌جای ساختمون رو گرفته. تنها امیدی که دارم اینه که اون قطعه‌های ناهمواری که درون کیسه‌ها چپونده شدن، باقی‌مونده اجساد همون خوکچه‌های هندی باشن. دستم رو روی دهنم گذاشتم و سعی کردم جلوی خودم رو بگیرم که بالا نیارم. هرکاری که اون جادوگرها تو این قلمرو انجام میدن، من اصلا دلم نمی‌خواد درگیرشون بشم. اما نمی‌تونستم برگردم. اهمیتی نداره که وضعیت این‌جا چقدر حال‌بهم‌زنه. چیزی که من بهش نیاز دارم، این‌جاست. باید باشه! خیلی سریع خودم رو قانع کردم که تمام این انرژی‌های منفی رو از خودم دور کنم و بعد از درگاه ساختمون عبور کردم. همون حس لیز و لغزنده‌ای که موقع عبور از درگاه خونه کشیش والنتین تجربه کردم، تو وجودم رسوخ کرد. پس من فقط چند دقیقه فرصت دارم و خیلی زود سر و کله اون کشیش‌ها پیدا میشه تا منو گیر بندازن. به سمت کتاب‌هایی که روی هم تلنبار شده بودن، دوییدم و اسم روی جلدهاشون رو بررسی کردم. “ساخت شیطان” “طلسم‌های تاریکی و روشنایی” “گیاهان معطر برای جادوگری”. بنظر می‌رسید که تعداد زیادی از این کتاب‌ها مفید باشن؛ اما کیف‌‌دستی کوچیکم نمی‌تونست چیز زیادی رو تو خودش جا بده. من باید یه کتاب بردارم. فقط یه کتاب.

رمان من آلفا می شوم

ژانر (موضوع): فانتزی، عاشقانه

نویسنده: آیلین ارین

مترجم: Elahe_V

خلاصه رمان:

یه مهمونی احمقانه، یه پسر احمق … زندگی من تقریبا تموم شده بود!
تسا مک‌کید توانایی فوق‌العاده‌ای برای حل مشکلات داره. از طرفی برای دختری مثل اون، آسون نیست که از اتفاق‌هایی که دور و اطرافش میفته به راحتی چشم‌پوشی کنه. خوش‌بختانه تسا و خانواده‌اش تصمیم می‌گیرند که کالیفرنیا رو ترک کنند؛ بیشتر از نصف کشور رو طی می‌کنند و از اون‌جا دور میشن تا تسا بتونه لقبی که به عنوان عجیب و غریب بهش داده میشه رو فراموش کنه؛ اما توی سکونت‌گاه جدید، تگزاس، تسا نمی‌دونه که به خاطر پسر مرموز شهر، به دردسرهایی میفته که هیچ‌وقت تصورش رو هم نمی‌کرده. مثل مجبور شدن برای حضور در آکادمی سنت‌ ایلبه که یه مدرسه‌ی شبانه‌روزی مخفی برای گرگینه‌هاست!

قسمتی از متن رمان ترجمه شده:

– بیا بریم داستین.
صدای بم و مردونه‌ای از توی تاریکی شنیده شد. با دقت به همون سمت نگاه کردم تا ببینم این صدا از کجا میاد.
– بعدا بهتون ملحق میشم.
اینو داستین گفت وقتی که به من نگاه می‌کرد. لبخند زدم. فکر نمی‌کنم بتونم طاقت بیارم که اون به این زودی از پیشم بره.
– هی رفیق!
این رو یه صدای دیگه گفت و ادامه داد:
– اصلا فکر خوبی نیست. می‌دونی که…
قبل این‌که حتی متوجه حرکت داستین بشم، اون بهم پشت کرد. یه قدم از داستین دور شدم وقتی که صدای خرخر کردن سگ رو از تو تاریکی شنیدم. اون‌ها همراه خودشون سگ داشتن؟! با هم‌چین صدای خرخر وحشتناکی، احتمالا باید از اون سگ‌های واقعا بزرگ باشه. همون صدا گفت:
– خیلی خب! ولی اگه اتفاقی بیفته خودت رو مرده فرض کن داستین. بیا بریم کودی. بدو!
داستین به سمت من برگشت و کنار پاهام نشست. انگار که اون مکالمه کوتاه که چند لحظه پیش شنیدیم، اصلا اتفاق نیفتاده! گفت:
– امروز چطور بود؟
لبخند زد و دستش رو به سمتم دراز کرد. خندیدم وقتی بعد اتفاقی که چند لحظه پیش افتاد، هم‌چین سوال عادی رو می‌پرسه. گفتم:
– به گمونم خوب بود.
نمی‌تونستم داستین رو درک کنم. یه چیزهایی درمورد اون متفاوت و عجیب بود! هیچ‌کدوم از کاراش شبیه پسرهایی که تاحالا باهاشون آشنا شدم، نبود. سعی کردم به خودم بقبولونم که فقط برای این‌که درموردش کنجکاو بودم، دستش رو گرفتم و این هیچ ارتباطی به این
واقعیت نداشت که من برای اولین بار این‌طور وحشتناک به پسری جذب می‌شدم.

دانلود رمان خارجی یکی از بهترین سرگرمی ها است. کسانی که به فضای رمان های خارجی بیشتر علاقه دارند، می توانند دانلود رمان های خارجی را امتحان کنند.


پیشنهاد ما برای شما:

پرسش و پاسخ چاپ کتاب

انجمن رمان نویسی | تک رمان

تک رمان – دانلود رمان


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دانلود رمان های خارجی با ترجمه اختصاصی کاربرات تک رمان. از طریق سایت تک رمان در دسترس می باشد. از دانلود pdf کامل کتاب های ترجمه شده. با ورود به سایت تک رمان بهره مند شوید.
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • Zahrajafarianسلام بله...
  • Zahrajafarianروی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید...
  • ایماناَه اَه پر از غلط املایی اعصابم خورد شد 🤬🤬🤬...
  • ℋ𝒶._.𝒸ℋگـر یـوسـف قـلـ♡ـب زلـیـخـا بـشـکـسـت تـا اَبـد پـاے زلـیـخـا بـنـشـسـت ؛ گـَرچـ...
  • ساراسلام. لینک خرابه...
  • HADISEHسلام یه سوالی داشتم... من دارم رمان مینویسم و میخوام انتشارش بدم ... شما اینجا ر...
  • Parastooواقعا از تمام زحماتتون ممنونم انگار ک ی تیکه از قلبم کنده شده بود ولی الان سر جا...
  • Zahrajafarianدر انجمن رمان نویسی تک رمان عضو شید...
  • Zahrajafarianبه شماره 09195199153 در تلگرام پیام بدید یا ایتا...
  • مریمmaryamdastfal82@gmail.com...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 494 نوشته
  • 11 محصول
  • 924 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.