او را همانند دریا، موجدار میدیدم
موجهایی که در اعماقشان حرفهای خاموش و چسب سکوت بر د*ه*انشان زده شده بود. همانند ماهی مرده که خاموشی را برخود احاطه کرده بود! ماهی که خود را به دام صیادش انداخته بود و خاموشی را برگزیده بود! هراسانگیز، خوفناکتر از غرق شدن در افکارش چیزی نمیدیدم! خود را در اعماق وجودش غرق کردم، بدون اینکه بدانم عاقبت خود چیست! شدم همانند نهنگی که از عاقبت خود آگاه است اما باز دوستش داشتم!
قسمتی از دلنوشته:
شاملو هیچوقت عاشق آیدا نبود! شاملو آیدا را زندگی میکرد!
باید همانند شاملو عاشق شد. عاشقی که حتی اگر پیر هم شوی به چروکهای دستت نگاهی بیاندازد و لبخندی گرم بزند که دلت آرام گیرد. بگوید من تو را با این چینوچروکها زیبا میبینم! با حرفهایش موجی آرام باشد! نه طوفانی خروشان!
****
دهانم بوی خون میدهد؛
خون تکتک حرفهایی که نزدم و سکوت کردم! همانند دریایی بودم که ماهیهای خود را به آ*غ*و*ش مرگ فرستاد. دهانم بوی خون حرفهایی را میدهد که قاتلشان شدم! بیشمار حرفها داشتم که سکوت کردم و حرفی نزدم! حرفهایی که میتوانست تو را برای قلبم نگهدارد! کاش قاتلی سابقهدار نمیشدم!
****
لمس کردنت حس قشنگی بود، که پایانی نداشت!
من ماهی بودم، تو دریا! من درونت زندگی میکردم، تو به من زندگی میبخشیدی!
نداشتنت درد قشنگی بود، که درمان نداشت!
من همان ماهی بودم که دوستت داشتم، تو رفتن را انتخاب کردی. زمانی که برگشتی دیگر منی نبود! شاید من به تو نیاز داشتم که تویی نبود!
او را همانند دریا، موجدار میدیدم
موجهایی که در اعماقشان حرفهای خاموش و چسب سکوت بر د*ه*انشان زده شده بود. همانند ماهی مرده که خاموشی را برخود احاطه کرده بود! ماهی که خود را به دام صیادش انداخته بود و خاموشی را برگزیده بود! هراسانگیز، خوفناکتر از غرق شدن در افکارش چیزی نمیدیدم! خود را در اعماق وجودش غرق کردم، بدون اینکه بدانم عاقبت خود چیست! شدم همانند نهنگی که از عاقبت خود آگاه است اما باز دوستش داشتم!
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.