تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

معرفی رمان در حال تایپ میراندا

 

معرفی رمان در حال تایپ میراندا

رمان میراندا به قلم ارکادونت کاربر تک رمان نوشته شده و ژانر آن عاشقانه و فانتزی می باشد. برای مطالعه رمان میراندا در انجمن رمان نویسی تک رمان بعد از بررسی معرفی رمان در حال تایپ میراندا اینجا کلیک کنید.


نام رمان: میراندا
نویسنده : ارکادونت.
ژانر: عاشقانه، فانتزی
خلاصه:
با حالی پریشان با چشمانی گریان با س*ی*نه‌ای فشرده شده وارد یک مسیر پر از خطر شد.
حرف‌ها مانند هزاران شیشه در قلبش می‌ماندند او پناه آورد بر جنگلی بزرگ، او فراری از درد‌هایش بود… .
او نمی‌خواست فکر کند؛ او نمی‌خواست اهمیت بدهد… .

معرفی رمان در حال تایپ میراندا

روزی با قلبی خرد شده وارد آن جنگلی پر از رمز و راز شد و دیگر باز نگشت… .
او زمانی برگشت که خیلی تغییر کرده بود.



بخشی از رمان:

چشمان ابی و طلای خود را چرخاند، و بر اطراف خود نگاهی کرد.
هیچ کس نبود، عاری از سکنه فقط او بود و درختان بزرگی که قد کشیده و سر به فلک کشیده بودند.
کمی ترسیده و رنگ پریده بود تا این سن بدون آن خانواده کذایی هیچ جایی نرفته بود.
هیچ مکانی را نمی‌شناخت، او عجیب بود بخاطر عجیب و غریب بودنش زیاد بیرون از خانه نبود.
تقریبا زندانی در آن خانه بود او خوب بود او مهربان و سر به زیر بود؛ او کاری بر دیگران نداشت پس چرا انقدر او را آزار می‌دادند؟
زخم زبان‌های نامادری‌اش یا حرف‌های مردم که به او می‌گفتند جن و پری است کدام را باید تحمل می‌کرد؟!
او روزی باز می‌گشت در ذات او نبود که فرار کند؛ او زمانی باز می‌گشت و تلافی می‌کرد.
او بدون هیچ گناهی محاکمه شده بود!
آنها تقاص پس می‌دادند. دستانش می‌لرزید گویا خورشید هم با او لج کرده و می‌خواست او را در تنگنا قرار دهد آخر چه وقت غروب خورشید بود؟

معرفی رمان در حال تایپ میراندا

از ترس عرق سردی بر پیشانی خود احساس می‌کرد. کم‌کم دیگر نوری در زمین باقی نمانده بود و او مانده بود با جنگلی بزرگ و ترسناک و عظیم… .
و درختانی که همانند یک غول بزرگ به او نگاه می‌کردند
نمی‌توانست حتی از جای خود بلند شود.
پاهای خشک شده خود را در خود جمع کرد و سرش را بر روی پاهای خود گذاشت از ترس هر صدای کوچکی می‌شنید به خود می‌لرزید صدای قدم‌های سنجاب‌های کوچک قهوه‌ای را می‌شنید که در حال جویدن بلوط‌ها هستند.
در حال قبض روح شودن بود.
احساس می‌کرد هرآن از سیاهی شب حیوانات درنده پیدا می‌شوند.
و او را تکه پاره می‌کنند. فک خود را محکم قفل کرده بود تا صدای دندان‌های خود را نشنود گوش‌هایش بهتر از هر زمانی کار می‌کرد و این توانایی او کم مانده بود او را از ترس به کشتن دهد.
تا طلوع خورشید سر خود را بلند نکرده بود.
او می‌لرزید تا صبح پلک بر هم نگذاشته بود. نمی‌ دانست چه کند.
همانند بی‌چارگان نشسته و بر صدای جنگل گوش فرا داده بود.
خداوندا او کم مانده بود تا صبح از ترس بمیرد‌!

معرفی رمان در حال تایپ میراندا

آیا می‌توانست در جنگل بماند؟
او حتی با خود لباس هم نیاورده بود زین پس باید با خود چه‌کاری می‌کرد؟
او فقط یک شب مانده بود و تا صبح نتوانسته بود بخوابد!
این ترس را تحمل می‌کرد ولی دیگر بر آن شکنجه گاه بر نمی‌گشت… .
آنها او را عذاب روحی می‌دادند او درحال جان به ل*ب شدن بود… .
باید می‌ماند!؟
یا می‌رفت؟


برای انتشار رمان خود در انجمن رمان نویسی تک رمان و دریافت راهنمایی های مورد نیاز با ما از طریق ایمیل در ارتباط باشید.

taakroman233@gmail.com


دانلود رمان


پیشنهاد ما برای شما:


رمان های کامل شده تک رمان:

دانلود دلنوشته جهان دیوانه ویژه تک رمان

دانلود رمان مهجور عشق جلد دوم خواهرخوانده

دانلود رمان زیرنویس نگاه تو

دانلود رمان زیرنویس نگاه تو ۲


 

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
رمان میراندا به قلم ارکادونت کاربر تک رمان نوشته شده و ژانر آن عاشقانه و فانتزی می باشد. برای مطالعه رمان میراندا در انجمن رمان نویسی تک رمان بعد از بررسی معرفی رمان در حال تایپ میراندا اینجا کلیک کنید.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    میراندا
  • ژانر
    عاشقانه، فانتزی
  • نویسنده
    ارکادونت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • Zahrajafarianسلام بله...
  • Zahrajafarianروی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید...
  • ایماناَه اَه پر از غلط املایی اعصابم خورد شد 🤬🤬🤬...
  • ℋ𝒶._.𝒸ℋگـر یـوسـف قـلـ♡ـب زلـیـخـا بـشـکـسـت تـا اَبـد پـاے زلـیـخـا بـنـشـسـت ؛ گـَرچـ...
  • ساراسلام. لینک خرابه...
  • HADISEHسلام یه سوالی داشتم... من دارم رمان مینویسم و میخوام انتشارش بدم ... شما اینجا ر...
  • Parastooواقعا از تمام زحماتتون ممنونم انگار ک ی تیکه از قلبم کنده شده بود ولی الان سر جا...
  • Zahrajafarianدر انجمن رمان نویسی تک رمان عضو شید...
  • Zahrajafarianبه شماره 09195199153 در تلگرام پیام بدید یا ایتا...
  • مریمmaryamdastfal82@gmail.com...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 496 نوشته
  • 11 محصول
  • 924 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.