تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

 

دانلود رمان پلاک پنهان

دانلود رمان پلاک پنهان 

خلاصه:

دانلود رمان پلاک پنهان سمانه در حالی که کتاب هایش را در کیفش می گذاشت، سر بلند کرد و چشم غره ای به صغرا رفت:  صغرا یکم صبر کن ،میبینی دارم وسایلمو جمع میکنم بخدا گشنمه بریم دیگه تا برسیم خونه عزیز طول میکشه سمانه کیفش را برداشت و چادرش را روی سرش مرتب کرد و به سمت در رفت:  بیا بریم

رمان پلاک پنهان 

نویسنده : فاطمه امیری 

ژانر: عاشقانه، اجتماعی، مذهبی 

رمان های درحال تایپ انجمن :

رمان درحال تایپ امید رهایی جلد دوم اثر deimos

رمان درحال تایپ سیب های کال اثر پارسا تاجیک 

رمان درحال تایپ پادام اثر shaghayegh_96

رمان قلم عاشقی اثر نسا رحمتی 

رمان خنجری از جنس دل‌آسا اثر مهدیه مؤمنی 

قسمتی از متن :

هر دو از دانشگاه خارج شدند،امروز همه خونه ی عزیز برای شام دعوت شده بودند

دستی برای تاکسی تکان داد که با ایستادن ماشین سوار شدند،

سمانه نگاهی به دخترخاله اش انداخت که به بیرون نگاه می کرد انداخت

او را به اندازه ی خواهر نداشته اش دوست داشت همیشه و در هر شرایطی کنارش بود و به خاطر داشتنش خدا را شکر می کرد.

ــ میگم سمانه به نظرت شام چی درست کرده عزیز؟

سمانه ارام خندید و گفت:

ــ خجالت بکش صغرا تو که شکمو نبودی!!

ــ برو بابا

تا رسیدن حرفی دیگری نزدند

سمانه کرایه را حساب کرد و همراه صغرا به طرف خانه ی عزیز رفتند.

زنگ در را زدند که صدای دعوای طاها و زینب برای اینکه چه کسی در را باز کند

به گوشِ سمانه رسید بلاخره طاها بیخیال شد و زینب در را باز کرد با دیدن سمانه جیغ بلندی زد و در اغوش سمانه پرید:

ــ سلام عمه جووونم

صغرا چشم غره ای به زینب رفت و گفت :

ــ منم اینجا بوقم

وبه سمت طاها پسر برادرش رفت سمانه کنار زینب زانو زد و اورا در آغوش گرفت و با خنده روبه صغرا گفت:

ــ حسود

بعد از کلی حرف زدن و گله از طاها زینب از سمانه جدا شد، که اینبار طاها به سمتش آمد و ناراحت سلام کرد:

ــ سلام خاله

ــ سلام عزیزم چرا ناراحتی؟؟

ــ زینب اذیت میکنه

سمانه خندید و کنارش زانو زد ؛

دانلود رمان پلاک پنهان

ــ من برم سلام کنم با بقیه بعد شام قول میدم مشکلتونو حل کنم!!

ــ قول ؟؟

ــ قول

از جایش بلند می شود وبه طرف بقیه می رود

به بقیه که دورهم نشسته بودند نزدیک شد، صدای بحثشان بالا گرفته بود،

مثل همیشه بحث سیاسی بود و آقایون دو جبهه شده بودند، سید محمود،پدرش

و آقا محمد و محسن و یاسین یک جبهه و کمیل وآرش جبهه ی مقابل ..دانلود رمان پلاک پنهان

سلامی کرد وکنار مادرش و خاله سمیه و عزیز نشست و گوش به بحث های سیاسی آقایون سپرد.

نگاهی گذرایی به کمیل و آرش که سعی در کوبیدن نظام و حکومت را داشتند انداخت،

همیشه از این موضوع تعجب می کرد، که چگونه پسردایی اش آرش با اینکه پدرش نظامی

و سرهنگ است، اینقدر مخالف نظام باشد و بیشتر از پسرخاله اش که فرزند شهید است

و برادر بزرگترش یاسین که پاسدار است، به شدت مخالف نظام بود و همیشه

در بحث های سیاسی در جبهه مقابل بقیه می ایستاد .

صدای سمیه خانم سمانه را از فکر خارج کرد و نگاهش را از آقایون به خاله اش سوق داد:

رمان های پیشنهادی :

دانلود رمان کرانه‌های آرامش اثر ملیحه کرمی 

دانلود رمان یک سیب و دو آدم (ویژه تک رمان)

دانلود رمان نیروی برتر (ویژه تک رمان)

دانلود رمان سرکوب 

دانلود رمان دختری به نام مروارید 

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    پلاک پنهان
  • ژانر
    عاشقانه اجتماعی مذهبی
  • نویسنده
    فاطمه امیری
  • طراح کاور
    Essence
  • صفحات
    ۵۵۰
  • حجم
    ۴
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • 1674 روز پيش
  • Zahrajafarian
  • 3,106 بازدید
  • 2 کامنت
کامنت ها
  • سارا
    3 آبان 1403 | 23:04

    سلام. لینک خرابه

    • Zahrajafarian مدیر سایت
      30 آبان 1403 | 21:27

      روی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید

ورود کاربران

  • Zahrajafarianسلام بله...
  • Zahrajafarianروی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید...
  • ایماناَه اَه پر از غلط املایی اعصابم خورد شد 🤬🤬🤬...
  • ℋ𝒶._.𝒸ℋگـر یـوسـف قـلـ♡ـب زلـیـخـا بـشـکـسـت تـا اَبـد پـاے زلـیـخـا بـنـشـسـت ؛ گـَرچـ...
  • ساراسلام. لینک خرابه...
  • HADISEHسلام یه سوالی داشتم... من دارم رمان مینویسم و میخوام انتشارش بدم ... شما اینجا ر...
  • Parastooواقعا از تمام زحماتتون ممنونم انگار ک ی تیکه از قلبم کنده شده بود ولی الان سر جا...
  • Zahrajafarianدر انجمن رمان نویسی تک رمان عضو شید...
  • Zahrajafarianبه شماره 09195199153 در تلگرام پیام بدید یا ایتا...
  • مریمmaryamdastfal82@gmail.com...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 494 نوشته
  • 11 محصول
  • 924 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.