خلاصه کتاب:
از هم گریختهایم، از هم به درون این زمین سرد خاکی فرو میرویم.گویی تمامی جادهها به شکل گرد در آمدند تا هرچه پایینتر بروی؛بیشتر به نقطهای نزدیک شوی؛ نقطهی مرگ، که در آخر تمام جملهها میآید.
خلاصه کتاب:
آرزو که سال آخر دانشگاه است، عاشق پسری به نام معراج میشود که هیچ توجهی به او ندارد، آرزو با دوستانش نقشهای میچیند که معراج را وابسته به خود کند و موفق هم میشود، اما نقشه جایی بههم میریزد که دوست آرزو هم دلباختهی معراج میشود و ...
خلاصه کتاب:
یعنی میشود تابستان، بشود عروس زمستان؟ یعنی میشود جانان قصهی ما بشود عروس کوه سرد غرور؟یعنی میشود دختر قصهی ما وقتی از طوفانهای بزرگ زندگیاش تن نحیفش شروع به لرزش کند، کسی باشد که دستهای او را بگیرد و با گرمای دستش وجود او را سراسر گرما و آرامش کند؟امّا چه کسی میتواند باور کند که کوه سرد غرور دارای دستان گرمی باشد.تقدیر چه سرنوشتی را برای دختر قصهی ما رقم خواهد زد و جانان ما جنون و جانان چه کسی خواهد شد؟
خلاصه کتاب:
تا بوده، همین بوده. اینجوری که جلوی خودم رو بگیرم و نگم که چقدر قشنگ میخندی! که شبِ موهات، مومنِ زاهد رو بیدین و کافر میکنه!که دیدنِ لبات، هر آدمی رو تشنه میکنه؛اما قول میدم یه روز که نشستیم چِفتِ هم، یه روز که بدون ترس و دلهرهی بعد و قبلش دستات رو لای انگشتهام قفل کردم، بهت میگم که چقدر دوستت داشتم و چقدر نشون ندادم!اون روز، قدرِ تمومِ ندیدنها و نگفتنهای اجباری، میبوسمت.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.