خلاصه کتاب:
کاترین، دختری که تمام زندگیاش روی گلوله چرخیده، کنون دچار تحول عجیبی شده است. او میان دوراهی خوب و بد، اسلحه و قلم، گیر افتاده است. سردرگم است و نمیداند چگونه این سراشیبی مملو از آشوب و دشواری را طی کند! او نمیداند در انتها میان اسلحه و قلم، کدام را انتخاب میکند؟
خلاصه کتاب:
در یکی از شبهای زمستانی، رِمی لوییز به دنبال معشوقهاش که بین مرگ و زندگی دست و پا میزند، راهی جنگل میشود. در همان شب اتفاقی شوم رخ میدهد که رمی را به موجودی خبیث بدل میکند. ابیگل در راه نجات رمی، راهی سفری میشود که عصارهی درمان را دریابد لاکِن در این مسیر ماجراجویانه، تقدیر بههم میریزد تا در جایگاه اصلی خود قرار گیرد.
خلاصه کتاب:پسری سرد و مغرور در جستجوی گم کرده خویش اسیر چشمانی معصوم و بیگناه میشود. دختری تنها و بیکس اسیر در جنگ میان انتقام و حسادت، وارد ماجرایی میشود که پر از رمز و رازهای نهفته است.دَستانی زورگو، خودخواه و مغرور پر از عقدههایی ناخواسته که بر روی ماجرا حاکمیت دارد؛ حاکمی ناشناس و خودخواه اسیر در حسادتی کودکانه!
خلاصه کتاب:دختری که در پی زندگی عادیاش هست؛ ولی ناگهان بعد از کشته شدن خانوادهاش به اسارت در میآید و وارد قصر امپراطور کویات میشود. و زندگیاش دچار تغییراتی میشود. تغییراتی از جمله مصیبت، پریشانی، نفرت و در نهایت عشق!
خلاصه کتاب:
رمان های در حال تایپ همواره طرفداران زیادی داشته و خوانندگان زیادی ترجیح می دهند رمان های در حال تایپ را مطالعه کرده و از آن ها لذت ببرند. مطالعه رمان همزمان با تایپ نویسنده به نقد موثر رمان کمک کرده و همچنین یک تفریح عالی برای خوانندگان کتاب به حاسب می آید. در این پست چند مورد از رمان های در حال تایپ جدید به شما عزیزان معرفی شده است.
خلاصه کتاب:
تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیرویهای مختلف را در ذرهذره خونش حس میکرد! حال، آماده بود تا با هرکسی مبارزه کند! حتی گر دشمن یکی از عزیزانش باشد!سخن نویسنده: همهی شخصیتهای اصلی داستان، واقعی هستند.
خلاصه کتاب:با تو همقدم میشوم. با تو میگذرم از پلهایی که بر تاریکی بنا شدهاند. تو با من همراه شوی، جهان در دستانم چیره میشود. تو مرا باور کن! باور کن تا دگر لبخندهایم دروغین نباشد.
مرا قانع کن که تمامی این صحنهها، توهم من است. تو به من بگی دیوانهام میپذیرم. فقط حرفی بزن! سکوتت بر دلم چنگ میاندازد.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان عصیانگر قرن به قلم پردیس نیساری و فاطمه السادات هاشمی /
گاهی آنقدر به دست بقیه مسخرهمیشویکه تحملتتمام میشود.
آن ها هرگز فکرنمیکردند کهممکناستبا حرف هایشان، من تبدیل به من بشوم!
از زنجیر و حسار حرفهایی کهآنها دورمانداختندازاد بشوم!آری... بخاطرآنها است که من به
منتبدیل میشوم!چه میشودمگر؟ فقطگویی که قرار است، عصیانگر باری دگر برخیزد!
در ایت جهانامگاورس، ان هامنرابه یکامگای بدبخت و تنها تبدیلکردند، امگایی کهدرنفرت
وغم غرق شد، اما یک روزی به آن ها ثابت می کنم که من فقط من نیستم! برای آخرین بار می گویم،
منرادست کم نگیرید!
میپرسندمن کیهستم؟ لابد نژاد برتر! اما خیر، پاسخ سخت نیست، کافی لست بگویید او، اواست.
هه بله!من خودم هستم.من، من هستم!
به راستی فکر کن که دست هایت را بسته اند؛ چشم هایت در اسارت بند های پارچه هستند و قادر به دیدن نمیباشند. ناتوان و عاجز از درک موقعیتی هستی که در آن غرق شده ای!
نمی بینی، ولی حس می کنی. اما قادر به حل معماهای اطرافت نیستی و چقدر زجرآور است گنگی درمیان آن حجم از معماهای زندگی... ناچار از اجباری که قلبت بهت فشار می آورد، بی خبر از دلیلواقعی قتل های اطرافت تنها باید به دنبال قاتلش بگردی و بی دلیل قضاوت گوی آن ها باشی...
واقعا این حقیقت زندگیست؟ یا من در باتالق دروغینش گیر افتاده ام و خود از آن آگاه نیستم... به راستی کدام؟
داستان از زبان زنی جوان بهنام جو روایت میشود که چند سالی در کنار خانهی تسخیر شدهای به نام مارویک زندگی میکند. او در نیمههای شب از صدای جیغ و گریهی ساکنان خانهی مارویک، بیدار میشود. آنها همان شب باعجله از خانه فرار میکنند و هرگز حتی برای جمعکردن وسایل خانهشان به آنجا برنمیگردند.هشت ماه بعد، زنی جوان به نام آنا بهتنهایی به آنجا نقلمکان میکند. جو تصمیم میگیرد به آنا سر بزند و راجعبه خانه به او هشدار دهد. جو هرگز نمیخواست خودش را درگیر کند؛ اما وقتی به خودش آمد که دیگر دیر شده بود.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.