تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

معرفی رمان در حال تایپ جانان من باش


نام رمان : جانان من باش

نام نویسنده: شکوفه فدیعمی

ژانر : اجتماعی، عاشقانه، تراژدی

ویراستار: MINERVA

کپیست: Moon✦

طراح جلد: green voice 

دانلود رمان جانان من باش


خلاصه:

یعنی می‌شود تابستان، بشود عروس زمستان؟ یعنی می‌شود جانان قصه‌ی ما بشود عروس کوه سرد غرور؟

یعنی می‌شود دختر قصه‌ی ما وقتی از طوفان‌های بزرگ زندگی‌اش تن نحیفش شروع به لرزش کند، کسی باشد که دست‌های او را بگیرد و با گرمای دستش وجود او را سراسر گرما و آرامش کند؟

امّا چه کسی می‌تواند باور کند که کوه سرد غرور دارای دستان گرمی باشد.

تقدیر چه سرنوشتی را برای دختر قصه‌ی ما رقم خواهد زد و جانان ما جنون و جانان چه کسی خواهد شد؟


دانلود رمان جانان من باش مقدمه:

کوشیدم بوی تو را از سلول‌های پوستم بیرون کنم. پوستم کنده شد؛ امّا تو بیرون نشدی.

کوشیدم که تو را به آخر دنیا تبعید کنم. چمدان‌هایت را آماده کردم. برایت بلیط سفر خریدم. در اوّلین ردیف کشتی برایت جا رزرو کردم؛ وقتی کشتی حرکت کرد، اشک در چشم‌هانم حلقه زد.

تازه فهمیدم در اسکله‌ام. تازه فهمیدم آن‌که به تبعید می‌رود، منم، نه تو… .


برشی از رمان:

وارد‌ سالن دانشگاه شدم و به سمت کلاسم رفتم. با ورودم به کلاس چشمم به دوستم ساحل خورد که همیشه در حال فک زدن بود. به سمتش رفتم و سلام آرومی به بچّه‌ها کردم. ساحل به سمت صدا برگشت و با دیدنم لبخندی زد و دستش رو بالا برد. من هم با لبخند به سمت ساحل رفتم و گفتم:

– سلام جیگرم.

ساحل با دیدنم لبخند زد و گفت:

– بَه! سلام خوشگلم‌ چه‌طور مطوری؟

آروم روی صندلی کناریش نشستم و گفتم:

– آی خوبم؛ اگه این درس‌ها‌ی لعنتی بذارن.

ساحل با حرفم خنده‌ای کرد و گفت:

– دیگه خرخونی دردسر داره جانان‌خانوم.

از حرف مسخره‌اش بلند زیر خنده زدم که ساحل نزدیکم شد و وِلوم صداش رو آروم کرد و گفت:

– فعلاً نیشت رو ببند. میگم جانی یک خبر توپ برات دارم که نگم برات.

دانلود رمان جانان من باش

با تعجّب به سمتش خم شدم و گفتم:

– چه خبری؟

– تازه ساناز بهم گفت که برای فردا شب یک مهمونی خفن ترتیب دادن.

بی‌اراده یک تای ابروم بالا پرید و زیر ل*ب زمزمه‌وار گفتم:

– مهمونی؟

ساحل با خوش‌حالی سری تکون داد و گفت:

– آره دیگه.

با بی‌حوصلگی ازش فاصله گرفتم و صورتم روجمع کردم و گفتم:

– خوبه خوش بگذره.

ساحل با حیرت نگاهم کرد و با لحن بامزه‌ای گفت:

– چی رو خوش بگذره؟ قراره باهم‌ بریم جانان‌خانوم.

با این حرف ساحل پفی کشیدم و گفتم:

– ساحل‌ جون‌ِعمت بی‌خیال من شو‌ خواهشاً!

ساحل با حالت ملتمسی دست‌هاش رو به صورت هندی بهم کوبید و گفت:

– جانان خواهش می‌کنم. فقط این یک بار رو قبول کن.

با کلافگی کتابم رو از کیفم در آوردم، روی میز گذاشتم و گفتم:

– ساحل‌ تو رو خدا بس کن دیگه. تو که خوب می‌دونی من از این‌جور جاها خوشم نمیاد.

ساحل ل*ب‌هاش رو جمع کرد و با حالت بامزه‌ای گفت:

– خب خوشگلم، امتحانش که ضرر نداره. بعدش هم من تنهایی نمی‌تونم برم، بی تو اصلاً خوش نمی‌گذره.


جهت سفارش چاپ کتاب یا فروش الکترونیکی رمان با ایمیل taakroman233@gmail.com یا ایتا و تلگرام 09195199153 در ارتباط باشید


پیشنهاد ما به شما:

دستنوشته های اشک 

شاید داستان تو باشد

تقاص یک بازی 

شرایط چاپ کتاب 


  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
یعنی می‌شود تابستان، بشود عروس زمستان؟ یعنی می‌شود جانان قصه‌ی ما بشود عروس کوه سرد غرور؟

یعنی می‌شود دختر قصه‌ی ما وقتی از طوفان‌های بزرگ زندگی‌اش تن نحیفش شروع به لرزش کند، کسی باشد که دست‌های او را بگیرد و با گرمای دستش وجود او را سراسر گرما و آرامش کند؟

امّا چه کسی می‌تواند باور کند که کوه سرد غرور دارای دستان گرمی باشد.

تقدیر چه سرنوشتی را برای دختر قصه‌ی ما رقم خواهد زد و جانان ما جنون و جانان چه کسی خواهد شد؟
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانلود رمان جانان من باش
  • ژانر
    عاشقانه، اجتماعی ، تراژدی
  • نویسنده
    شکوفه فدیعمی
  • ویراستار
    MINERVA
  • طراح کاور
    Green voice
  • صفحات
    565
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها
  • nazninzahra
    30 فروردین 1403 | 21:44

    چقدر باهاش گریه کردمممممم چرا انقدر غم‌انگیزززز اخه؟!

ورود کاربران

  • Zahrajafarianلینک انجمن https://forums.taakroman.ir/...
  • Zahrajafarianجلد سوم منتشر نشده...
  • مینوچطور میتونم به صورت آنلاین دنبال کنم...
  • مینوچطور میتونم عضویت پیدا کنم و اینکه کجا میتونم جلد سوم آنلاین رو بخونم...
  • مینوچطور میتونم عضویت پیدا کنم و اینکه کجا میتونم جلد سوم آنلاین رو بخونم...
  • ثریامن این رمان رو خوندم عالیهههه من خیلی دوسش داشتم و با تک تک کارکترا مخصوصا افسان...
  • nazninzahraچقدر باهاش گریه کردمممممم چرا انقدر غم‌انگیزززز اخه؟!...
  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 454 نوشته
  • 8 محصول
  • 885 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.