رمان در حال تایپ حکم گناه به قلم زری در انجمن رمان نویسی تک رمان در حال تايپ است. برای مطالعه کلیک کنید.
عنوان رمان: حکم گناه
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، جنایی، پلیسی
خلاصه: ای قاضی، آنقدر ورقهایِ زندگیام را به هم نریز. حکم همان گناه است که میبینی! اما سؤالم بیجواب نماند. حکمِ دیوانهای مثلِ من چیست؟ حکمِ دیوانهای مثلِ من، تا ابد، زندانیِ آ*غ*و*شِ یار است و بس. هر چند گناه است اما اگر حکمِ آخر، آ*غ*و*شِ یار باشد من طنابدار را به جان میخرم و حکم را میپذیرم.
مقدمه:
حکم هر آنچه که باشد من پذیرای آنم، حکم حتی اگر خندیدنِ تو باشد لبخندت میشوم حکم اگر گریههای تو باشد اشک در چشمانت میشوم و حکم اگر دستانِ تو باشد برایِ ثانیهای دستانِ تو را گرفتن، طنابِ دار را به جان میخرم.
برشی از رمان در حال تایپ حکم گناه
در سیاهی و ظلمتزای ذهنش، آواره و خسته پرسه میزند. به این طرف و آن طرف نگاه میکند در تاریکی وحشتزای ذهنش صدایی میآید و به آن گوش میسپارد.
صدا از کجا میآید؟
از کدام طرف؟ از کدام سو؟
– تو گناهکار هستی، تو برای دیگران مثلِ مرگ میمانی.
چشمانش را باز میکند و نگاهی به اطرافش میاندازد. زیر ل*ب زمزمه میکند:
– این فقط یه خواب بود.
ع*ر*قِ پیشانیاش را با بلندیِ سرِ آستینِ لباسش تمیز میکند و پتو را کنار میزند.
دردِ بدی در ناحیهی سر و پیشانیاش حس میکند از شدت سردرد ابروانش در هم گره میخورد.
آرام از رویِ تخت بلند میشود. با وجودِ شومینه باز هم اتاق سرد و تاریک است. به طرفِ پنجره میرود و از پشتِ پنجره بیرون را نگاه میکند.
آنچنان شهر برایش زیبایی ندارد چشمانش را از بیرون میدزدد و به طرفِ سالن میرود.
دستی بر موزائیکهای قهوهای رنگ میکشد و دستانش را مثلِ ماشین اسباب بازی روی موزائیکها میکشد و به انتهایِ سالن که میرسد دستانش را برمیدارد.
روی کاناپه مینشیند و آهی میکشد.
شاید میخواهد ذهنِ خستهی خود را رها کند.
شاید هم نه؛ خوردنِ یک فنجانِ گرمِ قهوه هنگامِ تماشای سریال بتواند تسکینی برایِ زخمها و دردهایش باشد.
کنترلِ تلوزیون که جلویِ پاهایش افتاده را برمیدارد و آن را روشن میکند.
رمان در حال تایپ حکم گناه
دیدنِ یک فیلمِ تراژدی حسِ التیام بخشی را به تن و روحش تزریق میکند.
به طرفِ آشپزخانه میرود. همزمان با ریختن فنجانِ قهوه با لبخند به فیلم خیره میشود.
فنجانِ قهوه را در دست میگیرد و روی کاناپه مینشیند و در حالی که فنجان را رویِ میزِ شیشهای رنگِ سفید میگذارد. به فیلم نگاه میکند.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.