ترنج با باری از گذشت های تاریک که روی شانه هایش سنگینی میکند، از شهر زادگاه خود برای فرار از تهمت ها راهی سفر به روستایی محروم میشود. روستایی که در دل خود حوادث و اتفاقات ناگواری برایش به ارمغان میآورد. آیا ترنج در این روستا آرامش گمشده ی خود را دوباره مییابد؟ یا در کوران )جریان( حوداث آنچه را که هم دارد ازدست خواهد داد؟
لینکهای دانلود به درخواست نویسنده حذف شدند.
اطلاعات فایل رمان
نام رمان: آلباستی
منبع تایپ: تک رمان
ژانر (موضوع): اجتماعی،عاشقانه،تخیلی
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: طیبه حیدر زاده(نارینه)
طراح جلد: KatRinA
کپیست: AlmaBerry
سخن نویسنده:
اگر اهل قضاوت بر اساس کوچکترین دیدههایتان هستید، این رمان را نخوانید.
کودک زیر دستانم دیگر نفس نکشید. یک بار دیگر سعی کردم با تنفس دهان به دهان، حیات را در کالبدش بدمم. با ناامیدی دستم را روی نبض گردنش، آن شریان حیاتی گذاشتم؛ ولی نبض، دیگر نمیزد. باران انگار قصد بندآمدن نداشت. صدای شلپ شلپ پای چند نفر در آب را از دور شنیدم. قطرات سرد باران روی پوست صورتم سوزن سوزن میشد. با دست موهای روی پیشانی کودک را کنار زدم .صورتش به سفیدی عروسکِ باربیِ افتاده کنار دستش شده بود.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
خسته نباشی نارینه جان قلمت مانا?