گاهی وقتها، ریتم ضربان قلبم از دستم خارج میشود و
دلش میخواهد از س*ی*نهام بیرون بیاید تا شاید به تو برسد. دلی که برخی اوقات در هوایت گم میشود. برای تویی که هنوز نیامدهای، دلتنگ میشود. اینیامده، ایفرزندم، من با تو حرفها دارم. حرفهایی ازروی عشق، صداقت و مهربانی که وظیفه خود میدانم برایت شرح دهم.
من از دوست داشتنت ناگزیرم، چراکه بودنت برای من شبیه آبونان شبم، واجب است.
اطلاعات فایل دلنوشته
نام پادکست: نامههایی به فرزند آیندهام
منبع تایپ: انجمن تک رمان
ژانر (موضوع): عاشقانه، اجتماعی
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: جنانه میرباقری Hannaneh Mirbagheri
طراح جلد: طلایه Talayeh
ویراستار: Tessa
گویندگان: ارغوان ، بیتا
میکسر: هدیه صفایی
دانلود پادکست دلنوشته نامههایی به فرزند آیندهام
قسمتی از دلنوشته:
دلبندم، ایفرزند من!
برای ثانیهای دست از مشغلههایت بکش و نِگَهت را به من بدوز.
منی که ساعتها و سالها قبل از نبودنت برایت مینویسم.
این نامههای عاشقانه و صادقانه به نام و یاد توست؛ اما شاید به کام من یا دیگری هم باشد.
شاید این نامهها را قبل از اینکه تو بیایی و بخوانی، آنقدر مردم بخوانند که بعدها،
پیش از اینکه خواندن را بیاموزی، اینها را برایت بخوانند؛ اما
شاید هم مردم طوری از کنار این نامهها بگذرند که از برگهای پژمرده پاییز میگذرند.
که میداند؟!
ولی دلبندم، دور گردون به هر سمتوسویی که رفت تو اینها را بخوان.
من با عشق، با شیرهی وجودم، با تکتک احساسات و عواطفم اینها را برایت مینویسم.
نه از روی اجبار؛ بلکه ازروی عشق برایت مینویسم.
با اینکه در کنارم نیستی؛ اما هر زمان که به تو فکر میکنم، خورشید در دلم طلوع میکند و
شب سیاهم از خاطرم میرود. دلبندم، شبیه یک وظیفه به این دستنوشتههای منِ حقیر، نگاه کن و
اینها را بارها بخوان. زمان کودکیات، وقتی که سواد آموختی،
برای اولینبار خودت این متنها و کلمهها را از زیر نگاه گرمت عبور بده و بخوان.
آنزمان خسته از درس و تکلیف و مکتب، گمان میبری که دیگر مشقت دنیا را چشیدهای و
حال که میتوانی نوشتهها را بخوانی، چیزی برای آموختن نداری و
دقیقاً همان زمان این متنها را بخوان. من میدانم که تو پیش از این ملاقاتی با این ترکیب و
ترتیب کلمات نداشتهای و درکی از آنها نداری؛ اما بخوان تا بدانی عمری دراز در پیش داری دلبندم.
بعد از آن، در نوجوانی هم اینها را بخوان، شاید آنزمان من نباشم که برایت سخن بگویم،
شاید هم باشم و تو سخنی با من نداشته باشی؛ اما آنزمان که فکر میکنی، تمام عالم را درک کردهای اینها را بخوان.
در نهایت زمانی که خودت جوانی خوش برورو و رعنا شدی، این متنها را بخوان.
آنزمان تازه میتوانی با بندبند وجودت، ریشهی این حرف و آواهای کنار هم قرار گرفته را پیدا کنی.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
بسی لذت بخش بود🤩💖 همگی خسته نباشید
خداقوت به تیم گویندگی تک رمان
و تبریک به نویسنده عزیز
بدرخشید عزیزان🌸💜
خیلی خیلی مچکرم🌹