دانلود رمان تو شدی آرامشم باران رنگ های آهنگین دارد خورشید و بادبان های خیره کننده سفر خود را در بی نهایت تصویر می کنند.
در بندر آبی چشمانت پنجره ای گشوده به دریا و پرنده هایی در دوردست به جستجوی…
دانلود رمان او شدی آرامشم
با یادآوری این که ممکنه مامان چیزیش شده باشه اشکی چکید رو گونم، اون پسر با تعجب گفت:
-مامانت رو خفه کرد؟ مطمئنی دختر؟
با گریه جیغ کشیدم:
-آره خودم دیدم، لطفا تا دیر نشده بیا و ببین.
سری تکون داد با هم بلند شدیم و رفتیم داخل خونه، خداروشکر اون مرد هیکلی نبود دویدم تو همون اتاق که دیدم مامان همون جور خوابیده، خدایا بلایی سر مامانم نیاد ازت خواهش می کنم ازت مامانم رو ازم نگیر، صداش زدم چند بار تکونش دادم اما جوابم رو نداد، گریه ام شدت گرفت رو به همون پسر گفتم:
-چرا مامانم بیدار نمی شه؟ چرا جوابم رو نمی ده؟ نکنه مرده؟ نه نه حتما بیهوش شده نه؟
پسر اومد کنارم و به زور بلندم کرد و رفتیم حیاط، زنگ زد به جایی که احتمال دادم آمبولانس باشه، لب حوض نشست و من رو هم کنار خودش نشوند.
در حالی که با مهربونی نگام می کرد با همون لحن گفت:
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
سلام برای عضویت توی انجمنتون باید چی کار کنم؟
سلام عزیزم forum.taakroman.ir این لینک رو باز کنید و گزینه عضویت رو انتخاب کنید