کور میشوی! آنقدرکه پلکهایت را روی هم میگذاری و شب برای دیدن سیاهیها، چشمهایت را باز میکنی! آرام آرام نفس میکشی و به صدایِ خسخسهای س*ی*نهات و به صدایِ پایِ جمعیتی که به سوی تو حرکت میکنند، گوش میدهی. همانهایی که در تلاش اند که پلکهایت را در روشنایی از هم باز کنند؛ اما نه! نمیشود… . چشمهای تو هیچگاه باز نخواهند شد و انگشتانِ سیاهِ این ادمها در چشمهایت فرو میروند! همانهایی که بی رحمانه سعی میکنند بزور چشمانت را بگشایند؛ اما تو عاشقی کور هستی و شیفتهی کور بودن! خ*ون میچکد از لابهلای پلکهایت و آرزو میکنی همهی آنهایی که فکر میکنند، میبینند؛ نیز به این حس و حالت دچار شوند! اینگونه شاید؛ دیگر کسی نباشد که بخواهد چشمان کسی را باز کند، و او برای باز شدن چشمان خود بستهاش، برای تمام عمر نابینا بماند! این مردم به کسی رحم نمیکنند. تو باید سریع چشمانت را باز میکردی. کور شدنت، تاوان داشت دوست خوبم! همان تاوانی که خودت را به آن محکوم نمودی.
اطلاعات فایل دلنوشته
نام دلنوشته: آناپنویی
نبع تایپ: انجمن تک رمان
ژانر (موضوع): عاشقانه، تراژدی
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: ثنا(جیرجیرک آبی)
طراح جلد: .SARISA.
ویراستار: AlmaBerryς੭
کپیست: FATEMEH85
سخن نویسنده:
*آناپنوئی در زبان یونانی به معنای نفس و نفس کشیدن، میباشد. دلنوشتههایم بیمخاطباند.
دانلود دلنوشته آناپنویی
قسمتی از دلنوشته:
بعضیها هم با نوشتههایشان زندگی میکنند. مثل من…! راحتم بگذارید. اجازه دهید کمی صدای قلبم به گوشهای ناشنوایتان برسد! بگذارید، من کمی برایتان بنویسم. بگذارید؛ در واژهی دیدن، زندگی کنم! زندگی کنیم.. و زندگی کنید…!
***
پنهان میشوم لابهلای تاریکی شبهایم…! آنجا پنهان میشوم کهکسی دیوانگیهایم را نبیند. همگی از تظاهر به عاقل بودن بریدهایم! کمی هم دیوانگی نیاز است برای کمتر حس کردن د*ر*د شدید قلبمان…!
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
خسته نباشید.
خسته نباشید نویسنده عزیز بسیار زیبا???