تا بوده، همین بوده. اینجوری که جلوی خودمو بگیرم و نگم که چقدر قشنگ میخندی! که شبِ موهات، مومنِ زاهد رو بیدین و کافر میکنه!که دیدنِ لبات، هر آدمیو تشنه میکنه...اما؛ قول میدم یه روز که نشستیم چِفتِ هم، یه روز که بدون ترس و دلهرهی بعد و قبلش دستاتو لای انگشتام قفل کردم، بهت میگم که چقدر دوستت داشتم و چقدر نشون ندادم!اون روز، قدرِ تمومِ ندیدنها و نگفتنهای اجباری، میبوسمت.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.