تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه
معرفی دلنوشته نازلی

خلاصه کتاب: دلنوشته نازلی در انجمن رمان نویسی تک رمان نوشته شده و توسط آیناز، یکی از بهترین نویسندگان انجمن منتشر می گردد.

  • نام کتاب: دلنوشته نازلی
  • ژانر: عاشقانه، تراژدی
  • نویسنده: آیناز
دانلود دلنوشته ویلان

خلاصه کتاب: از کجا باید گفت؟! اصلا اگر توان گفتن بود که تورا داشتم! چه مسخره است! در شهری زندگی کنی که دوست داشتن جرم است! به علت تعصب! به علت مردانگی! کدام مردانگی؟ از چه دم می زنید که من نمی فهمم؟! مرا به جرم عشق در بند کردید. مردانگی همین است دگر؟!

  • نام کتاب: دلنوشته ویلان
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعى
  • نویسنده: زینب گرگین
  • صفحات: 13
دانلود دلنوشته دلشکسته

خلاصه کتاب: زیر آسمان شهر قدم میزدم؛باران میبارید.همه عاشقان دست در دست هم بودند زیر چترو من خیس از اشک بودم در زیر باراندلم میخواست در همین نزدیکی یک نفر را پیدا کنم که مرا از تنهایی بیرون آوردو با من قدم بزند!

  • نام کتاب: دلنوشته دلشکسته
  • ژانر: تراژدی
  • نویسنده: علی خسروشاهی
  • صفحات: 9
دانلود دلنوشته گو بیوژیو

خلاصه کتاب: او را همانند دریا، موج‌دار می‌دیدم موج‌هایی که در اعماقشان حرف‌های خاموش و چسب سکوت بر د*ه*ان‌شان زده شده بود. همانند ماهی مرده که خاموشی را برخود احاطه کرده بود! ماهی که خود را به دام صیادش انداخته بود و خاموشی را برگزیده بود! هراس‌انگیز، خوفناک‌تر از غرق شدن در افکارش چیزی نمی‌دیدم! خود را در اعماق وجودش غرق کردم، بدون این‌که بدانم عاقبت خود چیست! شدم همانند نهنگی که از عاقبت خود آگاه است اما باز دوستش داشتم!​

  • نام کتاب: گو بیوژیو
  • ژانر: درام
  • نویسنده: سیتا راد
  • صفحات: 23
دانلود دلنوشته نبض عاشقی

خلاصه کتاب: شب بود. کنار عکس‌ها نشسته بودم. به عکس‌ها نگاه می‌کردم و به یاد لبخندهای تو که با وجود سختی‌ها، همیشه لبخند بر ل*ب داشتی، اشک می‌ریختم. تو آن کسی بودی که در تمام روزهای سخت من، به من گفتی که دوستت دارم. تو آن کسی بودی که من با تمام وجود خواستم به‌خاطر عشق، در کنارش باشم. تو آن کسی بودی که برای لحظه‌هایی که حتی فکرش را نمی‌کردم به تو فکر کنم، به تو فکر کردم. تو آن کسی بودی که من با تمام وجود، در کنار تو نشستم. تو آن کسی بودی که به‌خاطر تو، تمام خستگی‌هایم را به جان خریدم.

  • نام کتاب: دلنوشته نبض عاشقی
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: علی خسروشاهی
  • صفحات: 14
دانلود دلنوشته جهان دیوانه

خلاصه کتاب: من کمی عشق پیدا کردم. من‌ کمی درد پیدا کردم. من غم را به چشم دیدم و شادی را تجربه کردم. اما می‌دانید، در کنار همه این‌ها،‌ من هنوز یاد نگرفته‌ام چطور زندگی‌ کنم!

  • نام کتاب: جهان دیوانه
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعى
  • نویسنده: ستاره حقیقت جو
  • صفحات: 12
دانلود رمان کافه جنون

خلاصه کتاب: وقتی زندگی، آن روی تلخ و پر ابهامش را نشان می‌دهد، مجبور می‌شوی قدم در راهی بگذاری که جز سراب چیزی روبه‌رویت نیست. زیبا، گذشته‌ی رنج‌آوری را رها می کند تا سرنوشت خویش را به آینده‌ای همچون نامش پیوند بزند؛ ولی گویا که دست تقدیر پیشانی‌نوشت دیگری برای او رقم زده است

  • نام کتاب: کافه جنون
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعى
  • نویسنده: قسم همدم
  • صفحات: 848
دانلود دلنوشته من عاشق یک شیطان شدم

خلاصه کتاب: همه‌چیز در یک‌ لحظه‌ی کوتاه اتفاق افتاد و بعد از آن، تمام دنیایم تیره تار و شد. خانه‌ی گرم و راحتم به جهنمی خوف‌ناک بدل شد. و بو*س*ه‌های یار... امان از عشقی که برایم حکم شکنجه را دارد! در آخرین طبقه‌ی جهنم، من و پادشاهم در کنار هم با درد رنج و شاید نگرانی... اما می‌دانید؟ این درد را دوست دارم! این شکنجه را با جان و دل می‌پذیرم! من او را با تمام وجود می‌پرستم! می‌دانید؟ اگر راستش را بخواهید، من عاشق شیطانم!​

  • نام کتاب: من عاشق یک شیطان شدم
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: ستاره حقیقت جو
  • صفحات: 17
دانلود دلنوشته شرم کنید!

خلاصه کتاب: تمامی‌تان یک مشت خطاکار هستید که سر خود را زیر برف نموده‌اید. نقاب شرم را بر روی پوسته‌ی بی‌حیایی کشیده‌اید و نمی‌خواهید بفهمید با این یاوه‌گویی‌ها به جایی نمی‌رسید. اندکی افکارتان را رشد دهید در این جامعه‌ی بسی ویران.

  • نام کتاب: شرم کنید!
  • ژانر: تراژدی_اجتماعی
  • نویسنده: ستاره لطفی
  • صفحات: 19
دانلود پادکست دلنوشته دچار

خلاصه کتاب: به گمانم آن روزی که خدا خاک تو را مُشت می‌کرد، حواسش پرتِ جایی شده و از شیشه‌ی باریک و بلورین که حاویِ رنگِ صورتیِ عشق بود، بیشتر برایت استفاده کرده بود. شاید هم کمی بیشتر از بیشتر... به گمانم خدا تو را فقط محضِ ساختن که نه، خدا تو را خلق کرده است. نهایت خلاقیت و هنرش را پایِ چشم‌های لعنتیِ تو گذاشته و... خدا شاید تو را نقاشی کرده است. مثلاً چشمانت را با قلمو به رنگ سیاهیِ شب درآورده و پو*ست تنت را سفید، مثل ابرهای پاک و باطراوت آسمان در فصل بهار. ل*ب‌هایت، چکه‌ای از رنگ گُلِ بِه و به‌حتم، کشیدگی انگشتان مردانه‌ات را هم از شاخه‌های خیره‌کننده درختان تقلید کرده است. 

  • 830 روز پيش
  • طــلایـــه
  • 521 بازدید
  • 1 کامنت
ورود کاربران

  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • zeynabصبا،خدای وصف کردن احساسات و بازی با دل... عاشقشم :)...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 451 نوشته
  • 7 محصول
  • 878 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.