دانلود رمان دامگستران (آغاز نو) ویژه تک رمان
خلاصه:
دو خواهر به نامهای کاترین و کلارا، در سال ۱۷۴۳ در ایتالیا تبدیل به خ*ون آشام میشوند؛ کاترین که کلارا را مقصر این اتفاق میداند تصمیم به انتقام از او میگیرد و میخواهد زندگی عادی او در میان انسانها را برهم زند؛ اما کلارا در دبیرستان مارس ویل با معلم تاریخ مرموزی به نام سابین مونیز آشنا میشود که انسانی معمولی نیست و پشت پر*دهای دارد و با آشنایی کاترین و کلارا زندگی آن دو خواهر دگرگون خواهد شد…
اطلاعات فایل رمان
نام رمان: دامگستران (آغاز نو)
منبع تایپ: تک رمان
ژانر (موضوع): عاشقانه، فانتزی، تراژدی
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: تاتا
طراح جلد: ~tarlan~
ویراستار: م.صالحی
طراح تکست گرافی: ندارد.
کپیست: sosano.o
سخن نویسنده:
موجود نمیباشد.
دانلود رمان دامگستران (آغاز نو) ویژه تک رمان
قسمتی از رمان:
اما کاترین برخلاف من همیشه از جای ساکت و آرام خوشش میآید، عجیب است که امروز به شدت ذهنم را مشغول میکند، امیدوارم مشکلی پیش نیاید؛ حس عجیبی نسبت به امروز دارم.
همگی به کلاس رفتیم و در جاهای خود نشستیم و با احساس چشمان خیرۀ کسی که در گوشۀ کلاس، با تپش قلبی نامنظم نشسته، به آرامی از شانه نگاهی به چشمان سبز و مردمک گشاد شدۀ آدرین که عمیقاً به من خیره بودند کردم و با تکانی به خودش از رویایی که در سر داشت پرید و با نگاه لطیفم ضربان قلبش بیشتر شد و با اضطرابی که در لبخند و چشمانش بود سرش را پایین انداخت. لبخندی زدم و به جلو برگشتم.
با ورود آقای پیترز به کلاس و شروع گفتگو با حسی عجیب به سخنان او گوش دادم.
سوال لیلی که با چه کسی به مهمانی خواهیم آمد مرا به خود مشغول کرد و جواب نینا که با خالهاش خانم گلوریا خواهد آمد.
او خانم چهل سالۀ زیبایی است، در واقع خیلی زیبا نسبت به سنش؛ مرا به شک میاندازد، حس بدی نسبت به او ندارم اما حس احتیاط و کنارهگیری چرا، دارم.
اولين باری که با او دست دادم یادم است؛ چشماش را دیدم، دیدم که خیلی عمیق و بیدرک شدند، نتوانستم ذهنش را بخوانم، حتی به خودم جرات هم ندادم این کار را بکنم؛ گفتم که، آهنربا این دفعه دفع شد؛ او جزء کسانی بود که از طرفش دفع شده بودم؛ حتی روز اول دبیرستان که با نینا روبرو شدم هم اولش از من میترسید…
بنر تکستگرافی رمان:
موجود نمیباشد.
پیشنهاد ما برای شما:
در حال تایپ
کامل شده:
باکس دانلود فایل


بازدیدها: 333