خلاصه کتاب:
به راستی که چرا من به حکمی محکوم شدهام که قاضی ندارد؟
چرا میخواهند بیگناهی را پای چوبهدار ببرند؟
مگر بیگناهی هم جرم است؟
فریاد میزنم. فریاد میزنم و امید کمک دارم؛
امّا آخ که نمیدانم چرا همیشه سکوت بر فریاد پیروز است.
چگونه بگویم من نمیخواهم در برابر ناحقهایی که به ظاهر حقاند، سکوت کنم؛
امّا افسوس که من محکوم به این سکوت شدهام...
خلاصه کتاب:
شب بود. کنار عکسها نشسته بودم.
به عکسها نگاه میکردم و به یاد لبخندهای تو که با وجود سختیها، همیشه لبخند بر ل*ب داشتی، اشک میریختم.
تو آن کسی بودی که در تمام روزهای سخت من، به من گفتی که دوستت دارم.
تو آن کسی بودی که من با تمام وجود خواستم بهخاطر عشق، در کنارش باشم.
تو آن کسی بودی که برای لحظههایی که حتی فکرش را نمیکردم به تو فکر کنم، به تو فکر کردم.
تو آن کسی بودی که من با تمام وجود، در کنار تو نشستم.
تو آن کسی بودی که بهخاطر تو، تمام خستگیهایم را به جان خریدم.
خلاصه کتاب:
تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیرویهای مختلف را در ذرهذره خونش حس میکرد! حال، آماده بود تا با هرکسی مبارزه کند! حتی گر دشمن یکی از عزیزانش باشد!سخن نویسنده: همهی شخصیتهای اصلی داستان، واقعی هستند.
خلاصه کتاب:
در این لحظههای آخرم،
به یاد لحظههای ناب زندگی افتادم.
یاد روزهای پر از خاطره، لحظههای شیرین کودکی، لحظات شاد و شیرین و پر از خندههای بچهگانه.
یاد روزهایی که به سختی باهم بودیم. روزهای شیرین کودکی و روزهای شیرین و رویایی زندگی.
یاد روزهایی که باهم شوخی میکردیم و بازی میکردیم و در کنار هم زندگی میکردیم.
خلاصه کتاب:
من کمی عشق پیدا کردم. من کمی درد پیدا کردم. من غم را به چشم دیدم و شادی را تجربه کردم.
اما میدانید، در کنار همه اینها، من هنوز یاد نگرفتهام چطور زندگی کنم!
خلاصه کتاب:
از زمانی که تسا با داستین ملاقات کرد، اولین باره که زندگی روال آرومی پیدا کرده.
جادوگر شیطانی، لوسیانا، به طرز باشکوهی به جهنم فرستاده شد.
سنت ایلبه به علت ورود بیاجازه و مخفیانه انسانها به حریم شخصی گرگینهها، تعطیل شد.
و مردم بالاخره به این حقیقت که فراطبیعیها هم تو این دنیا وجود دارن، عادت کردن.
بنظر میرسه که الان بهترین زمان برای یه ماهعسل رویاییه!
بعد از سر زدن به خونهی داستین تو منطقه پِروانس (در فرانسه)، گشت و گذار تو پاریس و شرکت تو مراسم ماه کامل مردیت و دوناوان تو ایرلند؛ تسا و داستین راهی منطقهی ساحلی کارائیب شدن. (در آمریکا)
فانتزیهای عاشقانهای که قراره تو کارائیب رقم بخوره، میتونه این سفر رو تبدیل به یه ماهعسل فوقالعاده کنه. مثل قدم زدنهای طولانی تو ساحل، پیادهروی دونفره تو غروب آفتاب و... هر رمانتیکبازی که بتونی تصور کنی!
همهچیز انقدر خوبه که تسا میخواد از خوشحالی بال در بیاره.
البته یه مشکل کوچیک وجود داره و اونم اینه که تصاویر ذهنی تسا از کار افتادن.
تسا امیدواره آروم بودن ذهنش، به این معنی نباشه که قراره اتفافی رخ بده. میخواد فکر کنه آرامش مطلقی که داره بخاطر اینه که همهچیز روبهراهه.
اما تسا کسی نیست که بتونه همچین تصوری کنه!
وقتی تسا به طرز جادویی مورد حمله قرار میگیره و تقریبا تا مرگ پیش میره؛ میدونه که دیگه نمیتونه این نشونهها رو نادیده بگیره.
اتفاق بزرگی تو راهه...!
با وجود اینکه تسا اصلا دوست نداره به ماهعسل شش هفتهایش پایان بده؛ اما متاسفانه وقتشه که به تگزاس برگردن.
هر کسی که با تسا در افتاده و براش مشکل ایجاد کرده، باید حسابی هوشیار باشه! چون اگه جنگیدن با جادوگرها و گرگینههای سرکش، یه چیز به تسا یاد داده باشه، اینه که چطور یه آلفا باشه!
خلاصه کتاب:در خانه ی من پنجره ها میمیرند...برزیروبم باغ قلم می گیرند... این پنجرهتصویر خیالی دارد...در خانه ی من مرگ توالی دارد...در خانه ی من مرگفروریختنی است...آغاز نکن این سقف فروریختنی است...به مردم نگاه میکردم بعضیها خیلی خوشحال بودند بدون هیچ درد و غمیبعضیها ناراحت بعضی ها....
خلاصه کتاب:کف دستش تاول زده بود. عرقی که روی تاولها میریخت، سوزش ناخوشایندی به اوکادومی داد. دسته بیل در چند جا خراش خورده بود و برای کار با آن باید قلقش دستت میآمد.کلاهی بر سر گذاشته بود تا کمی از تابش بیرحمانه خورشید در امان بماند.اماآن ظالمبه تابش وحشیانهاش ادامهمیداد.تمام لباسهایش خیس عرق بودند اما باز بیل میزد.پول بیشتری لازم داشت تا...
خلاصه کتاب:دانلود مجله ایران گمنام شهریور ۱۴۰۱/ تیم مجله ی تک رمان با دهمین مجله ی فرهنگی سرگرمی دوباره مهمون خونتون شده و قراره تو این هرسور گرم یه نوشیدنی خنک واسه دل هاتون باشه.این بار با مجله ماهانه ایران گمنام در خدمتتون هستیم و هممون هر کاری کنیم ازین خاک دل انگیز هستیم!با این مجله سفر کنین بع افسانه ها و خرافات ایرانی ها.یه سری هم به داستان های کهن بزنین و در کنارش بخندین و شاد باشین.خلاصه که دقلایقی فارغ از هیاهوی روزمره با مجله تک رمان همراه باشین.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.