خلاصه کتاب:
تو خودت دلیل آرامشم هستی، وقتی من و تو با هم میتوانیم ما بشویم.رازهای ما را مدیون هست، کسی بگوید زیرا هر دو عاشق و معشوق واقعی هستیم!این همه عشق و خاطره، درون ما زندهاند و فقط با مرگ پایان میابند.هرکسی لایق داشتنت نخواهد بود. فرد لایق که در قلبش تو را حس کند، منم.زمانی که به تو میگویم تو را اندازهی کل دنیا دوست میدارم، این را نیز بدان که اگر ناراحتم سازی، انگار کل دنیا مرا ناراحت ساختهاند.زمین گر برای تو باشد، خاکش برای من خواهد بود.دریا گر برای تو باشد، موج آن برای من خواهد بود.شب گر برای تو باشد، ماهش برای من خواهد بود.دنیا گر برای تو باشد، تو برای من خواهی بود.
خلاصه کتاب:آزادی"، برای من واژهای بود که هم میتوانستم برایش بمیرم هم زندگی کنم، هم جان بدم و هم جان بگیرم. اما فقط وقتی حاضری برایش بمیری که آن را نداشته باشی؛ چون اگر داشته باشی دیده نمیشود! برای بدست آوردنش خیلی تلاش کردم، ولی وقتی به دستش آوردم، همه چیز آتش گرفت!
خلاصه کتاب:
نبود تو، از من آدمی متهور ساخته!کسی که زمانی حتی از مرگ واهمه داشت، اکنون دیباچه موج مرگ را به وجاهت بر علو جدار قلبش نقاشی میکند.من، سالیان ممتدی را با عدم تو عبور دادهام و دیگر، خالی از آنچه هستم که ایامی مرا میآزرد!
دانلود رمان صلیب شکسته (ویژه تک رمان)
خلاصه:
عاشقانهای خاص، ممنوعهای ناب میان دختری از جنس صلیب و مردی از جنس تسبیح. "کاترین" دختری از تبار مسیح با ورود برنامهریزیشدهاش به ایران و شرکت "ققنوس" باعث دگرگونیبزرگی در زندگی امیرسام کیانفر، مدیرعامل شرکت، میشود و روزهایی را رقم میزند که هیچگاه در تصور هیچکس نمیگنجید. بازی را به پایان میرساند که نتیجهاش تنها خ*ون بود و مرگ. مرگعشق، مرگاحساس و مرگتمام هستی این مرد.
دانلود رمان همخونه شرقی
خلاصه رمان:
بهار دختری که از هوش استعداد زیادی برخوردار است برای ادامه تحصیل با مشکل روبرو میشود! صدای هقهق گریهاش را با دستانش خفه میکرد، به دور خود بی هدف و مستاصل میچرخید، صدای پدرش از دیروز هزاران بار، مانند سیلی محکمی به صورتش خورده بود و درد سیلی نخورده تمام وجودش را گرفته بود.
هربارناباورانه از خود میپرسید چرا؟اطلاعات فایل رماننام رمان: همخونه شرقیمنبع تایپ: انجمن تک رمان ژانر (موضوع): عاشقانه، اجتماعیوضعیت: تکمیل شدهاطلاعات تیم اجرایینویسنده: سمیه هاشمی جزی
طراح جلد: .SARISA.
ویراستار: ندارد.طراح تکست گرافی: نداردکپیست: sadgal
ناظر: ندارد.سخن نویسنده:موجود نمیباشد.دانلود رمان همخونه شرقی
قسمتی از متن رمان:
گرمای تیرماهی بیش ...
دانلود رمان پلاک پنهان
خلاصه:
دانلود رمان پلاک پنهان سمانه در حالی که کتاب هایش را در کیفش می گذاشت، سر بلند کرد و چشم غره ای به صغرا رفت: صغرا یکم صبر کن ،میبینی دارم وسایلمو جمع میکنم بخدا گشنمه بریم دیگه تا برسیم خونه عزیز طول میکشه سمانه کیفش را برداشت و چادرش را روی سرش مرتب کرد و به سمت در رفت: بیا بریم
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.