خلاصه رمان:
یه مهمونی احمقانه، یه پسر احمق … زندگی من تقریبا تموم شده بود!
تسا مککید توانایی فوقالعادهای برای حل مشکلات داره. از طرفی برای دختری مثل اون، آسون نیست که از اتفاقهایی که دور و اطرافش میفته به راحتی چشمپوشی کنه. خوشبختانه تسا و خانوادهاش تصمیم میگیرند که کالیفرنیا رو ترک کنند؛ بیشتر از نصف کشور رو طی میکنند و از اونجا دور میشن تا تسا بتونه لقبی که به عنوان عجیب و غریب بهش داده میشه رو فراموش کنه؛ اما توی سکونتگاه جدید، تگزاس، تسا نمیدونه که به خاطر پسر مرموز شهر، به دردسرهایی میفته که هیچوقت تصورش رو هم نمیکرده. مثل مجبور شدن برای حضور در آکادمی سنت ایلبه که یه مدرسهی شبانهروزی مخفی برای گرگینههاست!
اطلاعات فایل رمان
نام رمان: من آلفا میشوم
منبع تایپ: تک رمان
ژانر (موضوع): فانتزی، عاشقانه
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: آیلین ارین
مترجم: Elahe_V
طراح جلد: .SARISA.
ویراستار: *SABA*
طراح تکست گرافی: ندارد.
کپیست: .SARISA.
ناظر: ندارد.
سخن مترجم:
مجموعه گرگینهای و ۹ جلدی دختر آلفا
جلد اول به نام “من آلفا میشوم” ترجمه شده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته. جلدهای بعدی هم بزودی ترجمه میشه.
دانلود ترجمه رمان من آلفا میشوم قسمتی از متن رمان ترجمه شده:
– بیا بریم داستین.
صدای بم و مردونهای از توی تاریکی شنیده شد. با دقت به همون سمت نگاه کردم تا ببینم این صدا از کجا میاد.
– بعدا بهتون ملحق میشم.
اینو داستین گفت وقتی که به من نگاه میکرد. لبخند زدم. فکر نمیکنم بتونم طاقت بیارم که اون به این زودی از پیشم بره.
– هی رفیق!
این رو یه صدای دیگه گفت و ادامه داد:
– اصلا فکر خوبی نیست. میدونی که…
قبل اینکه حتی متوجه حرکت داستین بشم، اون بهم پشت کرد. یه قدم از داستین دور شدم وقتی که صدای خرخر کردن سگ رو از تو تاریکی شنیدم. اونها همراه خودشون سگ داشتن؟! با همچین صدای خرخر وحشتناکی، احتمالا باید از اون سگهای واقعا بزرگ باشه. همون صدا گفت:
– خیلی خب! ولی اگه اتفاقی بیفته خودت رو مرده فرض کن داستین. بیا بریم کودی. بدو!
داستین به سمت من برگشت و کنار پاهام نشست. انگار که اون مکالمه کوتاه که چند لحظه پیش شنیدیم، اصلا اتفاق نیفتاده! گفت:
– امروز چطور بود؟
لبخند زد و دستش رو به سمتم دراز کرد. خندیدم وقتی بعد اتفاقی که چند لحظه پیش افتاد، همچین سوال عادی رو میپرسه. گفتم:
– به گمونم خوب بود.
نمیتونستم داستین رو درک کنم. یه چیزهایی درمورد اون متفاوت و عجیب بود! هیچکدوم از کاراش شبیه پسرهایی که تاحالا باهاشون آشنا شدم، نبود. سعی کردم به خودم بقبولونم که فقط برای اینکه درموردش کنجکاو بودم، دستش رو گرفتم و این هیچ ارتباطی به این
واقعیت نداشت که من برای اولین بار اینطور وحشتناک به پسری جذب میشدم.
بنر تکستگرافی رمان:
موجود نمیباشد.
پیشنهاد ما برای شما:
رمان درحال تایپ هنگامهی خون نوشتهa-n-c-e-l
رمان درحال تایپ تخدیرهای ثانیه ای نوشته ماهک
رمان درحال تایپ قلبی که آرامَش تو بودی نوشتهNastaranr
دانلود رمان تقاص دل بستن
دانلود رمان منطق دلبستگی
دانلود رمان پاییز بی رنگ
باکس دانلود فایل


بازدیدها: 4456