خلاصه کتاب:
مطالعه رمان های پرطرفدار به صورت pdf لذت عجیبی داشته و کسانی که به دریافت بهترین کتاب ها به صورت رایگان و الکترونیکی علاقه دارند، می توانند pdf رمان های پرطرفدار را از سایت تک رمان دانلود کنند. رمان های پرطرفدارpdf در ژانرهای مختلف در سایت تک رمان موجود هستند که در این بخش سه مورد از پرطرفدارترین ها معرفی شده است.
خلاصه کتاب:
تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیرویهای مختلف را در ذرهذره خونش حس میکرد! حال، آماده بود تا با هرکسی مبارزه کند! حتی گر دشمن یکی از عزیزانش باشد!سخن نویسنده: همهی شخصیتهای اصلی داستان، واقعی هستند.
خلاصه کتاب:مردی شریک جریانی میشود که نباید!با نجاتِ دختری از دل سیاهی در شبی تاریک، او را اسیر دستانی میکند که تا قبل از آن برایش ناشناس بودند. از همان ابتدا میتوانست تقدیرش را پیشبینی کند؛ آنقدر خود را بدبخت میدید که چیزی به نام رویِ خوشِ زندگی را نمیشناخت! اما خداوند کسانی را در راهش قرار میدهد که…
مردی که در چند عمر نخستینش شرارتهای بسیار میکرد، اکنون چاقو غلاف کرده و دیگر پِی جنگ و ستیز نمیرود. توبه کرده بود از آنچه که خدا حرامش دانسته، پرهیز کند.
از آنانی که برایش نیست دوستی کند و نظری به کسی نداشته باشد! صفا و صمیمیتش را نوش رفقای بامرامش میکرد و گویی از این تغییر بسیار خوشحال بود.
تغییری که در شخصیت و صفاتش ایجاد شده بود، بر زندگی همیشه پر هیجانش هم اثری بزرگ گذاشت، زندگی سعادتمندش از همان زمان شروع شد، از وقتی که کسی وارد ذهنش و از آن خارج نشد.
دانلود داستان کودکانه جهانگرد
خلاصه:
در روزگاران کهن، یک جهانگرد تصمیم گرفت که تمام جهان را سفر کند. جهانگرد راهی سفر شد. کولهبار خود را پر از طعامهای گوناگون و جامههایی برای هوای سرد و گرم کرد و به راه افتاد.
جهانگرد پیش خود فکر کرد که در این سفر چه رویدادهایی برای او پیش میآید. همانطور که در این فکر بود، وارد جنگلی از انبوه تمشک شد. پرندگان باهم همنوا آهنگ جنگل را میساختند. او درحالی که هنوز غرق فکر کردن بود، به یکباره پایش به تکهسنگی گیر کرد و بر روی صخرهای در جنگل افتاد. بعد از کمی مکث کردن دستانش ...
دانلود داستان کودکانه سوفیا و سوسمار کاغذی
خلاصه:
یک روز تابستانی گرم حوصلهی سوفیا سر رفته بود. تلویزیون تماشا میکرد و آشپزی میکرد. اما
هیچکدام کارساز نبود چون تمام اطرافیانش کار داشتند. برادر سوفی، رابرت، مشغول تعمیر دوچرخه
بود؛ پدرش در حال انجام کارهای شرکت و مادرش مشغول آشپزی بود. در این میان هیچکس نبود که
با سوفیا بازی کند. سوفیا دخترک شش ساله، با بغض تو اتاق، لبهی تختش نشسته بود و پاهایش را
تکان میداد. چی میشد اگه او یک همبازی داشت؟ در این حین دفتر نقاشی سوفیا چشمش را
گرفت. با چند مدادرنگی که از کشو برداشته بود به سمتش رفت.
دانلود داستان کوتاه عشق منجمد ویژه سایت تک رمان
خلاصه:
عشقی ناب، در فراز چشم های من و تو! در میان دستان من و تو! در قلب های جفتمان! باهم کامل میشویم و مکمل همدیگر! بگذار بگویم چقدر دوستت دارم. اصلا بگذار همه چیز را بگویم؛ که زندگی کردن و نفس کشیدن هایم در با تو بودن معنا میشوند.نبود من، در نبود تو خلاصه میشود؛ من نبود تو در پیش من و...
نبود من در این جهان!
دانلود داستان کوتاه عشق شکسته ویژه تک رمان
خلاصه:
انسانها گاهی در رویای خود فرو میروند، گم میشوند؛ دنیایشان پر از تاریکی میشود.
فریاد میزنند؛ بی آنکه صدایشان؛ حتی به گوش خودشان برسد و فرار میکنند، از خودشان
به خودی که برایشان بهتر است. من هم در راه زندگی به این فرار رسیدم؛ اما به سختی
گذشتم که این سختی مرا تغییر داد، تغییری نامهربان. هیچوقت نمیخواستم به اینجا برسم!.اطلاعات فایل رماننام داستان کوتاه: عشق شکسته منبع تایپ: تک رمانژانر (موضوع): درام، اجتماعی، تخیلیوضعیت: تکمیل شدهاطلاعات تیم اجرایینویسنده: شایان صمدی
طراح جلد: فاطمه تاجیکی
ویراستار: هاووش رادطراح تکست گرافی: ندارد.
کپیست: alma Berryسخن نویسنده:موجود نمیباشد. دانلود داستان کوتاه عشق شکسته ویژه تک رمان
قسمتی ...
دانلود داستان کوتاه دختری از تبار سختی
خلاصه:
دختری با تعصبات سخت خانواده که هیچوقت روی خوب زندگی رو ندید؛ کسی که خانواده و حامی نداشت اما پس از مدت ها عاشق شد. ولی ...اطلاعات فایل داستاننام داستان: دختری از تبار سختیمنبع تایپ: تک رمانژانر (موضوع): عاشقانه، اجتماعیوضعیت: تکمیل شدهاطلاعات تیم اجرایینویسنده: فاطمه احمدهویدی
طراح جلد: Katrina
ویراستار: ندارد.طراح تکست گرافی: ندارد.سخن نویسنده:موجود نمیباشد.دانلود داستان کوتاه دختری از تبار سختی
قسمتی از رمان:
زنگ آخر بود؛ عصبی بودم و منتظر بودم که زنگ بخوره. تا به سمت خونه راه بیافتم.
زیرل*ب شروع کردم به شمردن یک... دو... سه... چهار ... پنج با شنیدن صدای زنگ ل*بخند عمیقی ...
دانلود داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت نوشته هستی بابایی
خلاصه :
آخرین نفس هایم را در سینه ام حبس کرده ام. اشک در چشمانم حلقه می زند. اما از دوست داشتن او دست نمی کشم. نفس هایم بوی درد می دهند. بوی فیلتر سوخته ای که زیر پایش له شد. نمی دانم چرا تلاشی نمی کنم این دقایق آخر. نفس کشیدن از جایی برایم سخت شد که نخواستم با سرنوشت کنار بیام. آنجا بود که فهمیدم جنگیدن با این دنیا فایده نداره.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.