خلاصه کتاب:

از یک پیله‌ی زخمی افتاده‌ام روی یک دیوانگیِ احساس. کلاغ‌ها صدایشان به پر*ده‌های آویخته در گوشم نمی‌رسد. مغز زخمی شده است. قسمتی از آن کنده شده است. و خ*ون روی کاغذ‌های سفید می‌چکد. پیله زخمی‌تر، در حصار تنهاییِ لحظاتم شکافته می‌شود. ثناء(جیرجیرکِ آبی)

 دانلود دلنوشته یاد و کاش ویژه سایت تک رمان مقدمه: نیمی از عمرمان را در یاد یادآوری و یادگاری‌ها بودیم و نیم دیگرش را با ای‌کاش گفتن به فنا بردیم. کمی درنگ، میان این‌همه یاد کردن‌ها و کاش گفتن‌ها، نیاز است. کمی صبر و پیشه، ناگه چیز جدیدی را به یادت می‌‌آورد.

 دانلود رمان شلیک آزاد (ویژه تک رمان) خلاصه: ستاره دختری که برای پیدا کردن کار به تهران می‌رود و خانه خاله‌اش ساکن می‌شود. در میان درگیری‌هایش با خشایار پسرخاله‌اش مردی را می‌ییند که او را از دست خشایار نجات می‌دهد! سیاوش خلافکاری که دیوانه‌وار عاشق ستاره است. اما دیدار آن دو شروع ماجراست و...

 دانلود دلنوشته عروسک خیمه‌های شب‌بازی من ویژه سایت تک رمان  مقدمه: عروسک‌ها زیبا و دل‌فریب‌اند! چشمان شهلایی و موهای ابریشمی دارند. اما هیچ‌کس نمی‌تواند درون جسم چوبی‌شان را ببیند! زیرا چوب، دیدنی نیست! عروسک‌ها را باید احساس کرد. درون‌شان خیلی رازها و دلخستگی‌های عاشقانه نهفته است!

دانلود مجموع نمایشنامه ستاره‌های روی زمین ویژه تک رمان خلاصه: نمایشنامه کوتاه: برچسب شخصیت‌ها: مراد: مرد رفتگر پنجاه‌ساله. فریبا: زن معتاد سی‌ساله‌*-*-*-*-*

 دانلود دلنوشته نبض دقایق ویژه سایت تک رمان   مقدمه: گوش‌هایم پر شده از صدای تپش. دو نبض یک جسم "تاپ توپ"، "تیک تاک" قلبم در رقابت با ساعت کم آورده. نبض دقایق سریع‌تر می‌زند.​

دانلود دلنوشته فارق از امید ویژه سایت تک رمان مقدمه: بی‌حس از کنار آدم‌ها رد می‌شم، چی میگم؟ تو دلم میگم: «توی دل‌شون چی میگن؟» نه من از دلِ اون‌ها، و نه اون‌ها از دلِ من؛ خبر نداریم.​

دانلود نمایشنامه خاطرات خیس (ویژه تک رمان) خلاصه: نرگس، دختری که بخاطر اتفاقات گذشته‌ی زندگی خود، دچار افسردگی شده‌ است. او یک‌ماهی است که کنج خانه خودش را در تنهایی اسیر کرده است. اما پویا برای نجات او به واسطه‌ی آرمین، برادر بزرگتر نرگس، نزد او می‌رود...

 دانلود دلنوشته مباش ویژه سایت تک رمان مقدمه: صحرا کن دلی را که چشمانت را باران کرد!رحم مکن که از رحم، فقط حسرت در آید!​

 دانلود دلنوشته زخم های عمیق ویژه سایت تک رمان مقدمه: فرسخ ها راه مانده بود تا منِ عاشق، پیدایت کنم. بدون تعلل گذراندم؛ اما آنچه تا ابدیت با من ماند، زخم های عمیقی بود که هم بر قلبم و هم بر پاهای درمانده و رنجورم فریاد می‌زدند!