میقات، حکایتی غریب از عاشقانه ای در دل کوچه و پس کوچههای شهرست. روایت از برهی گلهای رمیده، که دل، به مهر گرگِ زیبا رویِ شبهایش سپرده. با لالایی زوزههایش، چشم بسته و تَن را خوش خیالانه به کثیفی دندانهایش میسپارد؛ اما روزگار...روزگار... امان از بازیهای پر پیچ و خم روزگار.
خلاصه کتاب:در مورد معرفی رمان در حال تایپ کمدین پوچ شده باید گفت این رمان دید خاصی به زندگی و اتفاقات داشته و تحلیل های جذابی دارد. مشاهده زندگی از دید شخصیت رمان کمدین پوچ شده می تواند خواننده را به فکر فرو ببرد. با خواندن این رمان می توانید اثر حرف ها و رفتارهای ساده روزمره خود را بر روح و روان افراد متوجه شوید.
خلاصه کتاب:
رمان های اجتماعی معمولا با ژانر عاشقانه همراه بوده و مخاطب های خاص خودشان را دارند. در ادامه چند مورد از رمان های اجتماعی کاربران تک رمان معرفی شده است.
خلاصه کتاب:
از کجا باید گفت؟!
اصلا اگر توان گفتن بود که تورا داشتم!
چه مسخره است!
در شهری زندگی کنی که دوست داشتن جرم است!
به علت تعصب!
به علت مردانگی!
کدام مردانگی؟
از چه دم می زنید که من نمی فهمم؟!
مرا به جرم عشق در بند کردید.
مردانگی همین است دگر؟!
خلاصه کتاب:
مطالعه رمان های پرطرفدار به صورت pdf لذت عجیبی داشته و کسانی که به دریافت بهترین کتاب ها به صورت رایگان و الکترونیکی علاقه دارند، می توانند pdf رمان های پرطرفدار را از سایت تک رمان دانلود کنند. رمان های پرطرفدارpdf در ژانرهای مختلف در سایت تک رمان موجود هستند که در این بخش سه مورد از پرطرفدارترین ها معرفی شده است.
خلاصه کتاب:
پدری میرود و گذشتهاش را میراث پسران میکند. همچون قایقی که تصویرش در میانِ آب میافتد؛ ولی با تلنگری کوچک میلرزد و محو میشود، رویایی بر روی سراب شکل میگیرد، شعلههای کوچکی از عشق، تردیدوار جوانه میزنند و از شورهزاری خشک و سوزان زبانه میکشند. در این میان، دخترکی آرزوهایش را بر زورقی شکسته مینویسد و روی موجهای احساسش روانه میکند و روزی که خورشید از پسِ ابرهای تیره برون میافتد؛ شیشهی آرزوهایش از بلندای عرش بر زمین سقوط میکند و حقیقت خاری میشود و به چشمش فرو میرود.
خلاصه کتاب:
در این لحظههای آخرم،
به یاد لحظههای ناب زندگی افتادم.
یاد روزهای پر از خاطره، لحظههای شیرین کودکی، لحظات شاد و شیرین و پر از خندههای بچهگانه.
یاد روزهایی که به سختی باهم بودیم. روزهای شیرین کودکی و روزهای شیرین و رویایی زندگی.
یاد روزهایی که باهم شوخی میکردیم و بازی میکردیم و در کنار هم زندگی میکردیم.
خلاصه کتاب:
من کمی عشق پیدا کردم. من کمی درد پیدا کردم. من غم را به چشم دیدم و شادی را تجربه کردم.
اما میدانید، در کنار همه اینها، من هنوز یاد نگرفتهام چطور زندگی کنم!
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.