قصه زندگی نفس، قصه یه مامان کوچولوئه، کوچولو به معنای واقعی … مامانی که تو سن کم مجبور شد مامان بشه. مادری که خیانت می بینه، مصیبت می کشه و با درد هاش بزرگ میشه. درد هایی که مثل یک خار میمونن توی جگر. نه پایین میرن و نه میشه بالا آوردشون…
دانلود رمان در جگر خاریست نسیم شبانگاه
چکیدهای از رمان:
کمی تو بهت و سکوت نگاش میکنم… با ابرو اشاره به کیک میکنه…
بدون حرف فوت میکنم… کف نمیزنه.. فقظ برای بار چهارم تو یه روز بهم میگه تولدت مبارک…
و من برای بار اول جواب تولدت مبارکشو میدم: ممنونم…
کیک تو سکوت بریده و خرده میشه.. قهوه میخوریم…کادو تولدی جا به جا نمیشه…
و من تمام مدتی که سر اون میز نشستم فکر میکنم که تا به حال کادو به این هیجان انگیزی
نگرفتم… کادو تولدی که نبض قلبمو از تو دهنم به سمع و نظرم برسونه…
قدم زنان راهی عمارت پدر بزرگم هستیم…
– میشه بگین مادربزرگم از کجا میشناستتون؟؟؟
– من سه هفته پیشم اومدم اینجا… به دیدن پدربزرگت رفتم… مادربزرگتم اومد تو رستوران باهم
ناهار خوردیم…زن خون گرم و مهربونیه…
و آدمی که تعجب پشت تعجب غافلگیرش میکنه راهی جز سکوت داره؟؟؟
کمی میگذره تا حرفاشو حلاجی کنم… حالا میفهمم دلیل پیله های مادربزرگم و اصرارش به این که
کسی تو زندگیم هست یا نه… کسی رو دوست دارم یا نه… حالا میفهمم معنی ضرب المثال قصه
هایی رو که از عشق و سختیاش میگفت… اون باعث شده بود اونا فکر کنن من از عشق نافرجام
فرار کردم…
– سرمای استانبول بهت ساخته… چاق شدی…
نگاهی به خودم میندازم… خودم متوجه پف بدنم شدم… و این یکی از عارضه های قرص اعصابیه
که میخورم… ولی لزومی نمیبنم که بگم…
– شاید…
– یعنی عوارض اون قرصایی نیست که میخوری؟؟
یکی نیست بگه تو که میدونی مریضی میپرسی؟؟؟
امروز هیچ کدوم از ما دونفر از اون یکی انتظار نداره که جواب حرفاشو بده..
نزدیک در خونه رو به رم میایسته.. نگاهی به ساعت بی نظیر روی مچش میندازه… و من فرصت
میکنم صورتشو کنکاش کنم… هیچ تغییری نکرده… همون ارسلان با همون چهره ی مردونه و
زمخت با کمی ته ریشه… با همون چشم و ابرو و موهای مشکی… با همون هیکل طعنه زنش به
هرکول افسانه ها….
– ساعت چهار صبح پرواز دارم… میتونم تا اون موقع همینجا وایسم تا تو یه دل سیر نگام کنی..
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
سلام یه رمان دارم درحال تایپ بزای تایپ باید چیکار کنم؟
سلام
https://forum.taakroman.ir در انجمن عضو بشید سپس در تاپیک زیر اعلام درخواست ناظر کنید:
https://forum.taakroman.ir/threads/17/
سلام هفته ای دو رمان روی سایت قرار میدیم.
سلام رمان باحالیه