تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان خشت و آیینه 

دانلود رمان خشت و آیینه

خلاصه رمان:

پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه…

این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیت ها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم کاری. پر از خامی و بی تجربگی.

می خواهیم که با هم و در کنار شما به یک پختگی و ثبات شخصیتی در او برسیم. یک بلوغ ذهنی. شخصیت متزلزل و کوچک داستان ما، در انتها پخته و با ثبات و آرام خواهد شد. کسی که با همه کس و همه چیز سر ناسازگاری و عناد دارد، در انتها بالغ و فهیم می شود. حالت باری به هر جهت بودن او رشد خواهد کرد و تبدیل به کسی خواهد شد که برای اهدافش تلاش خواهد کرد.

در این داستان عشق هم خواهیم داشت. عشق و علاقه هایی متفاوت. عشقی پاک. عشقی که خود رشد می کند و می رویاند. عشقی که ورای نیاز های پیش پا افتاده و زمین گیر است. عشق ناپاک هم خواهیم داشت. چیزی که در نهایت محکوم به فناست. چون که از همان ابتدا هم نبوده است. نمی توان چیزی که نیست را هست کرد…


 اطلاعات فایل رمان


 نام رمان: خشت و آیینه 

 منبع تایپ: نامشخص

 ژانر (موضوع): عاشقانه، اجتماعی 

 وضعیت: تکمیل شده


 اطلاعات تیم اجرایی


  نویسنده: بهاره حسنی

 طراح جلد: ملیکا قائمی 

 ویراستار: ندارد.

 کپیست: ملیکا قائمی 

 ناظر: ندارد.


سخن نویسنده:


موجود نمی‌باشد.


 دانلود رمان خشت و آیینه  

قسمتی از متن رمان:

از در اتاقم بیرون رفتم. صدای بلند بلند حرف زدن مامان ملوک می آمد. با مامان بحث می کرد و طبق معمول موضوع بحثشان من بودم. گوش ایستادم. در همان حال نیمی از ذهنم به دنبال این بود که اتوی موهایم را کجا گذاشته ام.

مامان عصبی بود و این کاملا مشخص بود. از بلند بلند حرف زدن و خشم در صدایش می شد حال درونش را تشخیص داد. مامان همیشه آرام بود. برای همه آرام بود. فقط برای من بود که بهی جانی که برای همه مظهر آرامش و محبت بود، تبدیل به بهجت الزمان فخرالدینی می شد.

_مامان خواهش می کنم یکم با من همکاری کنید. کار سختیه؟ من هر کاری درباره آذر می کنم با حرف ها و کارهای شما پنبه میشه. مامان این دختر داره از کنترل من خارج می شه. تو رو خدا بفهمید که من نگرانشم. من مادرشم. آخه کدوم مادریه که بد بچه اش رو بخواد؟

صدای مامان ملوک مثل همیشه آرام و دلنشین بود.

_داری بهش سخت می گیری بهی. این طوری مثل ماهی از دستت لیز می خوره می ره.

صدایشان قطع شد. روی همان دومین پله نشستم و زانوانم را بغل کردم. شده بودم معضلی که بهی جان رو به زانو در آورده بود. بهی جانی که همیشهن محکم و مثل یک صخره در میان طوفان برای همه مظهر استواری بود، حالا در مقابل من پا پس کشیده بود.

_می خوام به فرجام بگم بیاد. شاید اون بتونه رامش کنه. نمی دونم دیگه چی کار کنم!

مثل یک گلوله آتش از پله ها سرازیر شدم…


 پیشنهاد ما برای شما:


رمان درحال تایپ سیب های کال نوشته پارسا تاجیک

رمان درحال تایپ  تخدیرهای ثانیه ای نوشته ماهک

رمان درحال تایپ منطق دلبستگی نوشته فاطمه وفایی پور

دانلود رمان تقاص دل بستن

دانلود رمان از اجبار تا عشق 

دانلود رمان سقوط نرم


باکس دانلود فایل


دانلود رمان در تمنای توام

  • اشتراک گذاری
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
درباره maryam banoo
مریم مرشدزاده هستم، مدیریت کل سایت و سرپرست بخش کتاب
کامنت ها

ورود کاربران

  • کیمیااین رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاص...
  • Zahrajafarianسلام به شماره 09195199153 در ایتا یا تلگرام پیام بدید...
  • سونیاسلام من ثبت نام کردم اما نمیدونم چطوری رمانم رو براتون ارسال کنم اگه امکانش هست...
  • Zahrajafarianسلام ایمیل بدید taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianلینک مشکل نداره اگر باز نمیشه براتون ایمیل بدید بفرستم taakroman233@gmail.com...
  • Zahrajafarianسلام در حال ترجمه هست...
  • Zahrajafarianسلام لینک مشکل نداره روی این لینک بزنید http://dltaakroman.ir/%D8%B1%D9%85%D8%A7...
  • پریترخدا جلد آخرم بزارید خسته شدم هر روز چک میکنم...
  • helenسلام من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
  • helenسلام ببخشید من نمیتونم رمان و دانلود کنم چرا؟...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 453 نوشته
  • 7 محصول
  • 879 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.