پسری از تبار کردستان، که روزگار طناب تباهی بر گردَنش آویخته. وی برای ادامه زندگی و پرداخت قرضش،ناخواسته وارد یک باند مواد مخدر میشه و زندگیش از فرش به عرش میرسه از طرفی هم عشق دوران کودکی و نوجوانیش رو از دست میده.بعد گذشت سالها دوباره روزگار دو معشوق رو بر سر راهم قرار میده اما این بار همه چیز فرق کرده...