در معرفی رمان در حال تایپ غوغای سرنوشت به بررسی نویسنده و خلاصه رمان پرداخته شده است. ژانر این رمان عاشقانه و علمی تخیلی است و شروع رمان بسیار هیجانی به نظر می رسد.
خلاصه:
ماهان رستاد، یه تاجر بزرگ و فوقالعاده خشن و مغروره و البته غیرتی.
قلبش طی اتفاقاتی که توی بچگیش افتاده سنگ شده و حالا با دیدن یه دختر بچه که در یک رشته ورزشی برای کشورش افتخار کسب کرده وا میده و عاشق میشه، اما؛ همه چیز اون طور که ماهان میخواد پیش نمیره و…
و طی اتفاقی ناگهانی اون و چند نفر دیگه در یک جزیره حبس می شوند.
معرفی رمان در حال تایپ غوغای سرنوشت
بخشی از رمان:
با حس چیزی شدیدی پشت پلکم چیزی شبیه نور شدید گرم نبود، اما نورش انقدر زیاد بود که انگار یه لامپ روشن رو در یه وجبی صورتت قرار دادن.
محکم چشمهام رو میبندم و آروم بازشون میکنم نور خورشید چشمهام رو زد. که چندبار پشت سر هم پلک زدم تا دیدم بهتر شد.
از روی شنها بلند میشم، شن؟! کمی فکر کردم و یادم اومد آخرین بار داشتم با ایرج داخل یه کوچه قدم میزدیم که یه لشکر ریختن سرمون و بعد کتک کاری با چیزی بیهوشمون کردن.
پس این ساحل چی میگه؟
دستی به لباسهام کشیدم که شن ها روی لباسم پایین ریختن.
معرفی رمان در حال تایپ غوغای سرنوشت
نگاهی به روبهرو انداختم جنگل بود ظاهرش که خوب بهنظر میرسید اما حس خوبی بهش نداشتم.
برگشتم و پشت کردم به جنگل روبهروم هم دریا بود!
صدای پرندهها صداهای داخل جنگل گویای این بود که داخل جزیره بودم.
نگاهی به دور و اطراف کردم طرف راستم ده تا پسر بیهوش و دراز کش روی شن ها بودن. طرف چپم که دقت کردم ده تا دختر بودن که دمر روی شن ها دراز کشیده و بیهوش بودن.
به سمت پسرا رفتم و به دنبال ایرج میونشون گشتم پنجمین فرد بود برش گردوندم و آروم صداش کردم.
– ایرج… ایرج.
جواب نداد به صورتش چندتا سیلی آروم زدم و دوباره صداش کردم که پلک زد و چشمهاش رو باز کرد.
– خوبی؟!
معرفی رمان در حال تایپ غوغای سرنوشت
نیم خیز شد و به دست راستش تکیه داد و گفت:
– من کجام؟!
– منم نمیدونم، ولی مثل اینکه داخل یه جزیرهایم.
ایرج متعجب تکیهاش رو از دستش گرفت و صاف نشست و گفت:
– جزیره؟!
– آره! بلند شو بقیه رو هم بیدار کنیم.
از روی یه پام بلند شدم دستش رو که به سمتم گرفته بود رو گرفتم و کمکش کردم بلند بشه.
ایرج پسرها رو بیدار کرد و همهشون انگار توی شُک بودن انگار که نه صدرصد توی شُک بودن!
با صدای گیرایی گفتم:
– مثل اینکه داخل جزیزهایم، اما چه جزیرهای نمیدونم،
(با دست راستم به طرف چپ جایی که دخترا بودن اشاره کردم)
اونطرف ده تا دختر هست برین ببینین میشناسینشون بیدارشون کنین یا نه؟
چهار نفرشون بلند شن و به سمت دخترا رفتن و بعد کمی دیدن فرد مد نظرشون رو پیدا کردن.
و اون دخترا بقیه رو بیدار کردن.
حس خوبی نسبت به این جزیره نداشتم و حسهای منم هیچوقت دروغ نمیگفتن.
این جزیره زیادی مخوف بود. همونطور که ظاهر فریبندهای داشت. اما همهچیز به طرز عجیبی عادی بود.
پرندههایی که مهاجر بودند و صداشون گوش رو اذیت میکرد
در معرفی رمان در حال تایپ غوغای سرنوشت به بررسی نویسنده و خلاصه رمان پرداخته شده است. ژانر این رمان عاشقانه و علمی تخیلی است و شروع رمان بسیار هیجانی به نظر می رسد.
مشخصات کتاب
نام کتاب
غوغای سرنوشت
ژانر
عاشقانه، علمی تخیلی
نویسنده
عسل کورکور
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.