تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

معرفی رمان در حال تایپ ساغر خونین


معرفی رمان در حال تایپ ساغر خونین 

نام رمان: ساغر خونین

نویسنده: فاطمه فتاحی

ژانر: جنایی،مافیایی،عاشقانه،تراژدی

خلاصه:مرافقتی دیرینه میان دو دوست که بعدها آن مرافقت، بذر حَقِدی شد در دل‌هایشان و تبدیل به سرگذشتی شوم شد و سرچشمه این بذر حَقِد، برمیگردد به یک ساغر! پیکار خونین بر سر یک ساغر، یکسو زوال، یکسو ساغر! در این راه برای ما یا زوال است، یا ساغر، کدام یک پیروز است؟ زوال یا ساغر؟ ساغری که از بهرخون‌های خشکیده شده بر تنه‌اش، همه‌جا زبانزد بود. همان ساغری که باعث شد ثمره همان بذر حَقِدها در دل من هم، جوانه بزند و تبدیل به نفرتی بی‌پایان شود و تمام آرزوهایم را به خاک و خاکستر بنشاند.

در مورد معرفی رمان در حال تایپ ساغر خونین باید گفت این رمان هیجان و کشش بالایی داشته و لحظه ای به خواننده اجازه نفس کشیدن نمی دهد. ماجراهایی که در این رمان اتفاق می افتد عجیب و خواندنی است.

بخشی از رمان:با خستگی خیلی زیاد در ورودی هال خونه رو باز کردم و وارد شدم.
خیلی خسته بودم و تازه از سر کار برگشته بودم. کار کردن زیاد تموم انرژیم رو ازم گرفته بود. اون احمد ع*و*ضی هم هر روز روی مخ من راه می‌رفت. مر*تیکه لاشخور ع*و*ضی، اما چه باید کرد؟ واسه در آوردن پولِ یه لقمه نون حلال باید این‌جوری سگ‌دو زد. سوز و سرمای هوا و برف بیرون، تموم دستام رو کرخت و بی‌حس کرده بود. اونقدری که پو*ست دستام ترک برداشته بود و خشک شده بود. بلافاصله درو بستم و سریع رفتم سمت شومینه و دستام رو گرفتم سمتش، گرمای ملایمش پو*ست دستم رو نوازش داد. لرزش تنم کمتر شد، سرمای وجودم فروکش شد و حس خوبی بهم القا شد.
بعد اینکه تنم گرم شد، شال و کلاهم رو از سرم برداشتم و دونه برف هایی رو که روش جاخوش کرده بودن رو تکوندم.
فکر نمیکنم نریمان امشبم خونه بیاد بخاطر شیفت کارش، طبق معمول باید تنها شام بخورم.
مقنعه‌ام رو از رو سرم کشیدم و راه اتاق نریمان رو در پیش گرفتم تا ببینم خونه‌اس یا نه.
رسیدم دم اتاقش و در رو باز کردم.
تا در رو باز کردم از چیزی که دیدم شوکه شدم.
شوک شده به صح*نه فجیع روبه روم خیره شدم، نه! نه خدایا! این امکان نداره، داری من رو امتحان میکنی نه؟ این یه خوابه؟
از دیدن صح*نه بد رو به روم جیکمم در نمی‌اومد. نمی‌دونستم جیغ بکشم، گریه کنم، فقط لالمونی گرفته بودم و به صح*نه بد روبه روم خیره بودم.
این یه کابوسه آره این یه کابوسه، اما خیلی واقعی بود بنظرم! چشمام پر از اشک شد، چنان، بغض محکم گلوم رو فشرد، که نفسم بند اومده بود.
عرق سرد رو پیشونیم نشسته بود.
نریمان، برادر قشنگم جلوی چشمم غرق خون بود.


پیشنهاد ما به شما:

ثبت‌نام

چاپ کتاب شعر

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
در مورد معرفی رمان در حال تایپ ساغر خونین باید گفت این رمان هیجان و کشش بالایی داشته و لحظه ای به خواننده اجازه نفس کشیدن نمی دهد. ماجراهایی که در این رمان اتفاق می افتد عجیب و خواندنی است.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    ساغر خونین
  • ژانر
    جنایی،مافیایی،عاشقانه،تراژدی
  • نویسنده
    فاطمه فتاحی
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها
  • Fatemeh.fattahi
    7 اردیبهشت 1402 | 19:18

    ????????

ورود کاربران

  • Zahrajafarianسلام بله...
  • Zahrajafarianروی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید...
  • ایماناَه اَه پر از غلط املایی اعصابم خورد شد 🤬🤬🤬...
  • ℋ𝒶._.𝒸ℋگـر یـوسـف قـلـ♡ـب زلـیـخـا بـشـکـسـت تـا اَبـد پـاے زلـیـخـا بـنـشـسـت ؛ گـَرچـ...
  • ساراسلام. لینک خرابه...
  • HADISEHسلام یه سوالی داشتم... من دارم رمان مینویسم و میخوام انتشارش بدم ... شما اینجا ر...
  • Parastooواقعا از تمام زحماتتون ممنونم انگار ک ی تیکه از قلبم کنده شده بود ولی الان سر جا...
  • Zahrajafarianدر انجمن رمان نویسی تک رمان عضو شید...
  • Zahrajafarianبه شماره 09195199153 در تلگرام پیام بدید یا ایتا...
  • مریمmaryamdastfal82@gmail.com...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 497 نوشته
  • 11 محصول
  • 924 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.