نام دلنوشته: درد بی درمان
نام دلنویس: Mona❦
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
همه چیز از ان شب شوم شروع گشت
تو باید میرفتی
با وجود آنکه کل روز سرکار بودی اما نصف شب باید نامزدت رو که دیری از عقد نگذشته بود رو باید میرسانی به مقصدی که میخواهد
نصف شب حرکت کردی که ای کاش نمیکردی
یا حداقل منم با خودت میبردی که الان درد از دست دادنت را تحمل نکنم
چون شدنی نیست
همه میگویند باید محکم و قوی باشم
هستم
حداقل جلوی بقیه
اما فقط خدا داند که با از دست دادن تنها برادرم در آن تصادف لعنتی چه درد هایی رو تحمل میکنم
خدا میداند وقتی در درونت طوفان جاریست ولی مجبوری بخاطر روحیه پدر مادرت لبخند بر ل*ب داشته باشی چه درد بزگیست.
برشی از دلنوشته در حال تایپ درد بی درمان
میدانی …
بعضی وقت ها دلتنگت میشوم
دلتنگ لحظات نابی که داشتیم
حتی دلتنگ عصبانی شدن هایت فحش دادن هایت و خالی کردن آنان رو من
یا دت هست تا کار اشتباهی انجام میدادم میگفتی “میگیرم پوستتو میکنم “
منم میگفتم “چه بهتر سفید تر میشم “
و همگی شروع میکردیم به خندیدن
نمیدانم حال الآنم را چگونه توصیف کنم
اما بعد تو شبی نمانده که با گریه نخوابیده باشم
از دست دادن تو…..
تویی که با تمام آن خصلت هایت و حرف هایت مثل کوه پشت من بودی و من غرور می ورزیدم که برادر دارم
حال چه کنم
تو بگو
جز پناه بردن بر خدا و گریه کار دیگری برای من نمانده
تو..تو
تو همیشه میخواستی داروساز شوم
این رویای تو برای من بود
من الان زندم تا برای همین بجنگم
برآورده کردن رویای تو
***
بعضی وقت ها مردم اصلا درک نمیکنند که غم بزرگی را داری تحمل میکنی
هرچی که دلشان بخواهد به تو خواهند گفت
دل تورا نه تنها میشکنند بلکه غم تورا هم به تو یادآوری و بسته بسته روی زخمت نمک میپاشند
در ان حالت وقتی دهن وا میکنی و هرچی که لایق است را میگویی ، میگویند وای چه دختر بد دهنی است
ولی نمیدانند این درد توست که باعث خشم تو شده
مردم هیچ وقت هیچ کس را درک نمیکنند
اصلاح میکنم
مردم هیچ وقت من را درک نکردهاند
دلنوشته در حال تایپ درد بی درمان
جهت چاپ کتاب مستقل یا مشترک با ما از طریق ایتا و تلگرام در ارتباط باشید.
09195199153