خلاصه:
اسم شخصیتها:
نگین، قسم، عاطفه
کوروش، امیرعلی، رضا، سرباز
اطلاعات فایل رمان
نام نمایشنامه: اتفاق ناگهانی
منبع تایپ: تک رمان
ژانر (موضوع): تراژدی
وضعیت: تکمیل شده
اطلاعات تیم اجرایی
نویسنده: نگین بای
طراح جلد: AlmaBerry
ویراستار: Aby_Z
کپیست: Elnaz.H (الناز حقیقی)
قسمتی از رمان:
در اتاقی نیمهتاریک نشسته بودند. اتاقی که به پنجرهاش پر*دهی حریری آویزان بود و با باد تکان میخورد. اندک نورآسمان اتاق را روشن میکرد، هوابارانی بود و سرد! یکی دونفرشان فنجانقهوهای د*اغ به دست داشتند. اما همگی در فکر فرو رفته بودند و به دیوارخاکستری اتاق خیره شده بودند. تنها صدایقطرات باران به گوش میرسید.
قسم: نمیخوایین حرفی بزنید بچهها؟ من کلافه شدم.
نگین: به نظرت حرفی مونده بزنیم؟ اصلا چه حرفی داریم که بزنیم؟ همهی برنامههامون دود شد رفت هوا.
قسم: خب حالا توام! دنیا که به آخر نرسیده، من همین جوریش نگرانم؛ توام نمک بپاش رو زخمم.
کوروش: میگم میخوایین نریم؟
نگین: چی میگی کوروش؟ ما کلی برنامه ریخته بودیم.
کوروش: حالا که میبینی نقشههامون نقشه بر آب شد. بعدش هم تو این بارون که بعید میدونم بند بیاد بشه رفت شمال؛ به نظر من قسمت نیست بریم. اولش که بلیطهواپیما تموم شد و گیرمون نیومد، الان هم که بارون؛ اخبار هم اعلام کرده به احتمال خیلیزیاد طوفان در راهه.
نگین: ایخدا؛ پس عاطفه رو چیکار کنیم؟ ناراحت میشه. اولا ما کلی برنامه ریختیم که باید بریم؛ دوما که تولدشه و نمیشه نرفت، قرار بود سوپرایزش کنیم.
قسم: میدونید چیه؟ من میگم به جای اینکه با هم کل بندازید بیایین یکم فکر کنیم، باشه؟!
امیرعلی: (از جایش بلند میشود) آقا صبر کنید من یکایده دارم.
کوروش: ایدههای تو بدرد… (مکث میکند)
امیرعلی: ایدههای من چی؟
کوروش: هیچی!
امیرعلی: نه، بگو نترس.
قسم: ایبابا، باز شروع نکنید. امیر توام حرفت رو بزن.
امیرعلی: حالا که فکر میکنم، ایدههای کوروش خیلیبهتره.
کوروش: مسخره خودتی!
نگین: سکوت لطفا! عین خروسجنگی نیفتید به جون هم.
کوروش: زنگ بزنم به رضا بگم کنسله؟!
قسم و نگین: نه!
کوروش: نه و… دهن من رو باز میکنید. شما واقعا منتظرین معجزهشه؟ از الان بگم شدنی نیست. این بحث رو همینجا تمومش کنید.
نگین: یعنی چی کوروش؟ فکر کن تولد خودته! که البته میدونم احساس نداریها، فقط خواستم بدونی که واسه ما مهمه.
کوروش: من دیگه حرف نمیزنم.
قسم: میتونیم یککاری کنیم؛ تولد آیشین که شد دقیقا همین اتفاق افتاد.
نگین: آیشین کیه؟!
پیشنهاد ما برای شما:
رمان های در حال تایپ تک رمان:
رمان های کامل شده تک رمان:
باکس دانلود فایل


بازدیدها: 137
https://taakroman.ir/?p=1591
لینک کوتاه مطلب:
خسته نباشید?
خسته نباشید نویسنده عزیز?