بهار دختر ساده و حاضر جوابی ک هیچوقت کوتاه نمیاد پانزده سالش ک میشه پدر مادرشو از دست میده و با کمک دوست خوانوادگیش نرگس جون ک مثل مادرش براش میمونه ب زندگی ادامه میده ب خاطر هوش بالاش بورسیه کالج امریکا میشه و…
نرگس جون :همونطور ک میدونید امروز بعد از یک ماه نتایج ازمون بورسیه کالج امریکا مشخص شد همونطور ک خودتون میدونید فردی ک بهترین نمره و بالا ترین ربطه رو ازان خودش کرده بهار تاجیک هست.
از دخترم بهار میخوام بیاد اینجا هم نامه بورسیه و هم جایزه اش رو بگیره.
همه بچه ها و معلمای حاضر توی سالن دست زدن و من بلند،شدم رفتم پیش نرگس جون بالای سکو وایسادم نرگس جون اول من رو ب*و*سید،
بعد نامه بورسیه رو بهم داد خانم مرادی هم جایزه ام رو دادبعد از تشکر از معلما و …رفتم سر جام نشستم بعد از ربع ساعت برنامه تموم شد و ما ب کلاسهامون بر گشتیم تااز هم خداحافظی کنیم موقع خداحافظی از دوستام اشکم در اومدخواستم از در کلاس برم بیرون ک نرگس جون اومد داخل و واسم گفت ک
«تمام نیازهام از جمله خونه و غذا رو از طرف خودشون ب من میدن و هم اینکه هر ماه مقداری پول ب حسابم واریز میکنن و ….در واقع همه کارهارو خودشون میکنن و منم شنبه همین هفته ای ک میاد عاضم میشم برای امریکاپس خودمو باید اماده کنم
«هوووورااااا تبریـــــک؛ممنون بلونا جونمخواهش »
بعد از ی عالمه حرف من باز با اتوب*و*س ب خونه بر گشتم شب خونه نرگس جون برای اخرین بار دعوت بودم.
با خستگی لباسامو عوض کردم ی خورده غذا خوردم وساعت رو روی۶برای رفتن ب خونه نرگس جون تنظیم کردم روی تخت افتادم ک از شدت خستگی بیهوش شدم
زینگــــــــ زینــــــــگـــــــــــــ «میدونم صداش مسخره اس ولی من چ کنم صدا گوشیه بهاره دیه»
با صدای زنگ گوشیم هوشیار شدم برش داشتم و خفش کردم .هنوز خوابم میاد
رفتم توی دسشویی و بعد از انجام کارهای لازماومدم بیرون ی دست مانتو شلوار ساده پوشیدم و رفتم خونه نرگس جون و اقا طاها خونشون طبقه هم کف توی همین ساختمونیه ک خونه ی منه رفتم جلو درشون و زنگ رو زدم احوال پرسی کردیمو من رفتم تو ی عالمه خوش گذشت شب هم غذای مورد علاقه ی من پیتزا رو خوردیم نرگس جون اشپزیش عالیه و من هم ازش یاد گرفتمه بعد از ی شب عالی برگشتم واحد خودم س روز دیگه باید میرفتم امریکا..
لباسامو عوض کردم و مسواک زدم رفتم روی تختم و خودمو ب اغوش خواب سپردم.
– شنبـــــه روز پرواز ب سوی امریکا –
صبح ساعت نه پرواز داشتم ساعت شیش صبح بلند شدم و چمدونم رو از دیشب اماده کرده بودم.
خوبب و حالالباس ی مانتوی مشکی بچه تو کانال هستبا شلوار مشکی و کفشای سفیدو یه روسری تو مایه های زرد و طلایی هم سرم کردم کیف سفیدم رو هم برداشتم و د برو ک رفتیم تا با نرگس جونو اقا طاها برسیم فرودگاه ساعت ۸:۳۰شد …
پرواز تاخیری نداشت?
زمان خداحافظی و وداع بود
نرگس جونو ب*غ*ل کردم گریه میکرد ولی من برای اینکه ناراحت ترنشن گریه نمیکردم ولی ی بغض سنگین گلو مو گرفته بود
نرگس جون : دخترم مواظب خودت باش هر چی نیاز داشتی ب منو طاها بگو پسر برادرم سه ماه دیگه میاد پیشت اونوخ تنها نیستی..«پسر برادر نرگس جون نمیدونستم اونم قراره بیاد؛توی ای اینده نقشش پررنگ میشه»و..ـ.«همون نصیحتای مادرانه فدای همه ی مادرا»بعد از ی عالمه گریه و ناراحتی از ب*غ*ل نرگس جون در اومدم اقا طاهاهم سرمو ب*و*سید …..و من برای اینکه مطمئن بشن حالم خوبه با خنده خداحافظی کردم و ب سوی هواپیما رفتم ……
سلام نویسنده عزیز خسته نباشی …… رمانت خوب بود گل ….. ولی خلاصه بود مثه تعریف کردن کلی یه داستان یا یه زندگی نامه به نظر من داستانو کامل باز نکردی ……. رمانت خیلی فضا داشت برا بهترین شدن دستت خیلی باز بود از فضا استفاده نکردی قوه تخیلتو بکار بنداز رامانتو خیلی داستانشو دوس داشتم ولی مث یه فیلم رو دور تند بود که من یه ساعته تمومش کردم کاش بشه ویرایش بزنی و دقیق تر وبا انگیزه تر با استفاده از قوه تخیلت یه رمان کاملو بی نقص بزاری فضا رمانت بازه ازش استفاده بکن … من عضو انجمن تک رمانم با همین اسم موفق باشی خواهری
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
سلام نویسنده عزیز خسته نباشی …… رمانت خوب بود گل ….. ولی خلاصه بود مثه تعریف کردن کلی یه داستان یا یه زندگی نامه به نظر من داستانو کامل باز نکردی ……. رمانت خیلی فضا داشت برا بهترین شدن دستت خیلی باز بود از فضا استفاده نکردی قوه تخیلتو بکار بنداز رامانتو خیلی داستانشو دوس داشتم ولی مث یه فیلم رو دور تند بود که من یه ساعته تمومش کردم کاش بشه ویرایش بزنی و دقیق تر وبا انگیزه تر با استفاده از قوه تخیلت یه رمان کاملو بی نقص بزاری فضا رمانت بازه ازش استفاده بکن … من عضو انجمن تک رمانم با همین اسم موفق باشی خواهری
این رمان ماله خیلی وقت پیشه???? اولین قلمم
یبار ویرایشش زدم اما از دستم رفت خلاصه اسم این رنان تنمو ب لرزه میندازه ???????? سم نوشتم