تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان وحشت در تنهایی جلد دوم کابوس افعی


نام رمان: مجموعه رمان کابوس افعی – جلد دوم: وحشت در تنهایی 

نام نویسنده و ویراستار و کپیست: فاطمه السادات هاشمی نسب (سادات.82)

ژانر: فانتزی، معمایی، عاشقانه، هیجان انگیز 

طراح جلد: LIAM.h

خلاصه: حالا همه چیز را می‌دانیم؛ اما انگار هنوز هم حقیقت ماجرا تنها این نیست! پس از سقوط قصر آزتلان و تولد آن آتش سیاه، سرنوشت آزتلان تغییر کرد. پرنسس به دنبال راهی برای فرار می‌گردد تا خود را از بار عذاب وجدان آزاد کند. اما این‌بار، موجوداتی جدید به دنیا آمده‌اند و این شاید از قدرت تازه متولد شده هایدراست. به راستی او کیست؟ اصلاح می‌کنم، بهتر است بپرسیم او واقعا چیست؟!

دانلود حسرت در شکوه جلد سوم کابوس افعی

مقدمه:

تا ابد هیچ‌چیز پا برجا نمی‌ماند. می‌گویند از خاکستری که بقایای یک ققنوس است، ققنوس جدیدی متولد خواهد شد. اما اگر آن ققنوس من باشم و مرگ ابدیت من، آن‌گاه چه می‌شود؟ خالق حومورا می‌گوید: الدورادو پنهان شد زیرا طلا ارزش خود را از دست می‌داد. اسید خلق شد تا آتش مغرور نشود. پس بدانید هیرونا تا ابد در کنار شما باقی می‌ماند. به او اعتماد نکنید، زیرا او تنها یک پرنسس است، کسی که در تنهایی غرق گشته و مرداب ترس را در حومورا خلق کرده است! اکنون حیوانات ترسناکی پای به حومورا نهاده‌اند. موجوداتی که خالق آن‌ها این‌بار خدای حومورا نیست! گفت بدانید روزگاری او خواهد آمد. کسی که آتشی به رنگ مشکین و جنسی از اسید خواهد داشت!

بخشی از رمان:

انگار قصدی برای رهایی آن تکه چوب کج و معوج ندارد. محکم آن را فشار می‌دهد و مدام لبش را گاز می‌گیرد. بدان هیچ میلی به ادوارد نگاه انداختم. همچنان به درخت تکیه داده و در افکارش شنا می‌کند. آن‌قدر درون افکارش شلوغ و پر از هیاهوی است که می‌ترسم واردش شوم، مبادا در آن اسیر شده و راهی برای آزادی نیابم. صدای فریاد و جیغ مردم هنوز به گوش می‌رسد. به لابه‌لای درخت‌های جلویی نگاه می‌کنم. هنوز آتش خاموش نشده؛ اسید سیاه همچنان شعله‌ور است و مخروبه‌ای به نام قصر را در آغوش گرفته است. آهی کشیدم و کنارش نشستم. به درخت اقاقیا تکیه دادم. چشم‌هایم را بستم و در افکارش شروع به پرسه زدن کردم. حالش… نمی‌دانم بگویم خوش نیست یا بدخیم است. زیرا هیچ کدام از این دو را شامل نمی‌شود. نه بسیار خوب نه بسیار بد، گویی در بهت و خلصه‌ای عجیب غوطه‌ور گشته. حرف‌های آن زن در تالار افکارش می‌پیچد. به آن گوش می‌دهم. صدای نرم و زیبایی دارد.

– اون بخاطر من اینجاست! متاسفم…

دانلود رمان وحشت در تنهایی جلد دوم کابوس افعی

چه می‌گوید؟ که بخاطر او اینجا مانده؟ او کیست! باز هم سوالات عجیب و بی پاسخی که شکل می‌گیرند. از ابتدای آشنایی با هایدرا به یاد ندارم سوالی که برایم ایجاد شده پاسخی داشته باشد. شاید هم دارد و من هنوز آن را نیافته‌ام؛ نمی‌دانم. به هر حال… صدا باز اکو می‌شود. این‌بار با حرف دیگری:

– من، من متاسفم. اما باید بذاری اون بره. وگرنه آسیب می‌بینه…

می‌خواهم سوال دیگری برای خود مطرح کنم که آوای عجیبی به گوش می‌رسد. بهت‌زده از حرکت می‌ایستم. صدای آخرین قدمم در تالار اکو شده و با هق هق آن آوا عجین می‌شود. گریه می‌کند اما برای چه؟ مردد، بیشتر تمرکز می‌کنم. چشم که می‌گشایم خود را درون مرداب نیلوفر آبی می‌بینم. همان جایی که در افکار هایدراست. از روی مسیر سنگی حرکت کرده و به آن طاق گرد نزدیک می‌شوم. توجه‌ام به مرداب راکد جلب شده است. اژدهای سبز، کِروک[1] اینجا نیست!

با انزجار نزدیک‌تر شده و با رسیدن به طاق، دو زن را می‌بینم. هر دو شبیه هم‌دیگر لباس پوشیده‌اند. تنها فرق‌شان آن است که یکی موهایش مشکی و دیگری موهایش بلوند است؛ جلو رفتم. باید همان کسی باشد که حضور مرا احساس می‌کند. کسی که قدرت بسیاری دارد! کنجکاوم بدانم او کیست و در اینجا چه می‌کند. با رسیدن به آن‌ها کنار هایدرا ایستادم. چشم‌های خاکستریش به سیاهی می‌زنند. بهت‌زده به آن زن خیره است. با خستگی‌ای که در لحنش هویداست خیره به چشم‌های مشابه آن زن با خود، می‌پرسد:

– تو کی هستی؟ خیلی به من شبیهی!

دانلود رمان وحشت در تنهایی جلد دوم کابوس افعی

زن با این سوال سرش را پایین انداخت و خندید. متعجب به او نگاه کردم. منظورش از این رفتار چیست؟ هرچند طولی نکشید که باز سرش را بالا آورد. به هایدرا خیره شد. درست در چشم‌هایش نگاه کرد و گفت:

– من تو نیستم و تو هم من نیستی، پرنسس!

هایدرا بیشتر تعجب کرد. نه تنها به سوالش پاسخی نداد بلکه حتی کنجکاویش بیشتر شد. خواست سوال دیگری بپرسد که آن زن زودتر به حرف آمد. قدمی از هایدرا دورتر شد، سپس همان‌طور که رویش را به سوی مرداب می‌چرخاند، گفت:

– وضعیت جسمانیت خوب نیست، باید برگردی. موندنت در این رویا با آگاهی کامل، انرژی زیادی ازت می‌گیره.

متعجب گشتم؛ یعنی منظورش این است او خود این‌بار هایدرا را به وضوح و با هشیاری کامل به اینجا آورده؟

برای همان قبلا هایدرا چیزی را به یاد نمی‌آورد! گوش‌هایم را تیز کردم. باید بدانم او کیست و چرا هایدرا با آگاهی کامل اکنون در اینجا کنار من ایستاده است. کمی مکث و مجدد ادامه داد:

– باید قبل برگشتنت یه چیزی رو بدونی. چون اونی که تو داری، برای منه.

هایدرا ابرویش را بالا برد. منظورش چیست؟ او کیست که باید چیزی در نزد هایدرا داشته باشد؟

خواست سوالش را بپرسد که زن دستش را بالا آورد. سپس رنجیده زمزمه کرد:

– کسی که برای تو جونش رو به خطر می‌ندازه، در واقع برای من اینکار رو می‌کنه. پس…

دانلود رمان وحشت در تنهایی جلد دوم کابوس افعی


پیشنهاد ما به شما:

در انتظار قاصدک ها 

خرید رمان شولای برفی

دستنوشته های اشک 

شاید داستان تو باشد

تقاص یک بازی 

شرایط چاپ کتاب 



  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
حالا همه چیز را می‌دانیم؛ اما انگار هنوز هم حقیقت ماجرا تنها این نیست! پس از سقوط قصر آزتلان و تولد آن آتش سیاه، سرنوشت آزتلان تغییر کرد. پرنسس به دنبال راهی برای فرار می‌گردد تا خود را از بار عذاب وجدان آزاد کند. اما این‌بار، موجوداتی جدید به دنیا آمده‌اند و این شاید از قدرت تازه متولد شده هایدراست. به راستی او کیست؟ اصلاح می‌کنم، بهتر است بپرسیم او واقعا چیست؟!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانلود رمان وحشت در تنهایی جلد دوم کابوس افعی
  • ژانر
    فانتزی، معمایی، عاشقانه، هیجان انگیز 
  • نویسنده
    فاطمه السادات هاشمی نسب (سادات.82)
  • طراح کاور
    LIAM.h
  • صفحات
    1045
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
کامنت ها

ورود کاربران

  • Zahrajafarianسلام بله...
  • Zahrajafarianروی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید...
  • ایماناَه اَه پر از غلط املایی اعصابم خورد شد 🤬🤬🤬...
  • ℋ𝒶._.𝒸ℋگـر یـوسـف قـلـ♡ـب زلـیـخـا بـشـکـسـت تـا اَبـد پـاے زلـیـخـا بـنـشـسـت ؛ گـَرچـ...
  • ساراسلام. لینک خرابه...
  • HADISEHسلام یه سوالی داشتم... من دارم رمان مینویسم و میخوام انتشارش بدم ... شما اینجا ر...
  • Parastooواقعا از تمام زحماتتون ممنونم انگار ک ی تیکه از قلبم کنده شده بود ولی الان سر جا...
  • Zahrajafarianدر انجمن رمان نویسی تک رمان عضو شید...
  • Zahrajafarianبه شماره 09195199153 در تلگرام پیام بدید یا ایتا...
  • مریمmaryamdastfal82@gmail.com...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 496 نوشته
  • 11 محصول
  • 924 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.