امروز صبح هوا خیلی گرفته بود هیچ فکرشو نمی کردم انقدر زود بارون شروع بشه .
بارون قشنگی می بارید قطرات درشت بارون به شیشه های کافی شاپ سیلی می زد ، یکم دیگه از قهوه ام رو خوردم ،با صدای دلینگ دلینگ گوشیم حدس زدم بازم آرمینه باکمی تاخیر دکمه اتصال زدم
_سلام داداشی
صدای بم و مردونش پشت گوشیم لبخند به لبم می اورد.
_توام با این برفت ولمون کن دیگه “رو کرد سمت من ” خودت چه خبر زود تند سریع تعریف کن ببینم جریان خواستگاری چی بود بگو که ترکیدم از فضولی.
یاداوری سپهر برام عذاب اور بود پسره نفهم ، اخم هام رفت توهم خداروشکر به خواستگاری نرسید
_کنسل شد ….حتی نزاشتم بیان خونه
مائده متعجب گفت:-
_عقل نداری ترشیده ….پسر به اون خوبی چرا تو همه رو را به رو رد می کنی.
یکم دیگه از قهومو خوردم و خونسرد گفتم:
_من داییمو زوری تحمل می کنم …پسرش که از خودش بدتره یه ازخودراضیه ،گوریل …از نظر من باید پوشک ببنده تو خیابون راه بره با اون هیکلش.
با این حرفم جفتشون ترکیدن از خنده فاطمه بین خنده هاش گفت:
_وای خدا آرزو گند زدی بهش که کجاش شبیه گوریله پسر به اون خوبی
لبخند کجی بهش زدم بعد از اینکه حسابی خندیدن فاطمه جدی گفت:
_جدا از شوخی خوب کردی ردش کردی،با اون رفتاری که داییت با مادربزرگت کرد اصلا خانواده نرمالی نیستن بهتر.
مائده:اره باو حیف می شدی
دانلود رمان عشق تاریک
جوابی ندادم فقط خیره شدم به لیوان خالی قهوم، تا چند سال پیش انقدر از داییم بدم نمی امد هیچ وقت فکر نمی کردم داییم و خالم انقدر پول پرست باشن با مرگ پدربزرگم همه اموالشو کشیدن بالا ،تو همون شرایط بود که مامان و باباهم از هم جدا شدن.
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.