ستاره دختری که برای پیدا کردن کار به تهران میرود و خانه خالهاش ساکن میشود. در میان درگیریهایش با خشایار پسرخالهاش مردی را میییند که او را از دست خشایار نجات میدهد! سیاوش خلافکاری که دیوانهوار عاشق ستاره است. اما دیدار آن دو شروع ماجراست و…
پر حرص و کلافه خودکارش را روی میز قرار داد. اشک در چشمان درشت مشکی رنگش حلقه بست. آخر او را چه به تهران زندگی کردن؟! این هم از تهران؛ کار کجا بوده؟ آن هم با این مدرکی که او داشت. فنجان قهوه اش را برداشت. به ل*بش نزدیک کرد که دوباره نگاه خیره اش را حس کرد. اخم هایش را درهم کشید. با خود گفت: ” این مردک هم چه دل خوشی داره! هر وقت میام این هم این جاست. پوف!” جرعه ای از قهوه تلخش را نوشید. فنجان را دوباره سرجایش قرار داد. نگاهش را در کافی شاپ کوچک چرخاند. تک به تک وسایل این کافی شاپ آرامش را سلول به سلول بدنش تزریق می کردند. خصوصا رنگ آبی دیوار هایش! همان طور که نگاه اش را در کافی شاپ می چرخاند، سرش را به سمت چپش و میز کناری اش برگرداند. چشم در چشم شدند! این بار نگاه اش را ندزدید که شاید این مردک کمی شرم کند و نگاه اش را بگیرد. اما مثل این که شرم در وجود این مرد وجود نداشت. لج باز نگاه قهوه ای رنگش را در چشمان مشکی رنگش دوخته بود. باز هم مانند دو هفته گذشته ستاره کلافه نگاه اش را دزدید. زیر ل*ب غر زد: -حیف! حیف این کافی شاپ رو دوست دارم و قیمتش نسبت به جاهای دیگه کم… حرفش را با نشستن مردی نیمه رها کرد. چشمانش را ریز کرد و به او خیره شد. – سلام!
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
ببخشید میشه رمانای دیگه نویسنده رو هم بنویسید
هورزاد ملکه آتش
جادوگران رانده شده
استراتگوس مرگ
بازیگران انتقام
درحال تایپ:
سلطنت آرتنوس
جهان تو
قشنگ بود. خسته نباشید.
مثل همیشه عالی😍 نه چون دوستمی, که داشتن همچین دوست خوش قلمی مایه مباهاته, جدا و واقعا دوسش داشتم و لذت بردم🙂❤️
من فدای تو بشم مهربونم😘😘