در هیاهوی شبی خونین، در تکاپو میان مرگ و زندگی، در بین گذشتهای تلخ و شیرین و آیندهای نامشخص...
معشوقهی حاکم به ناخواست کشته میشود، حاکمی که پیالههای جامش را با خون پر میکند! و حالا حاکم قاتل برای نجات قلمروی خویش دست به ربودن معشوقهی دیگری می زند.
داستانی که در آن، مرگ، انتقام و جنگ اعضای جداییناپذیر هستند... در هزارتوی قتلی کثیف، داستانها میافتد و رازها بر ملا میشوند.
هیجان و اضطراب در رگهای خشک شده از ترس در جریان میافتد و عشق در این میان طناب دار را تاب میدهد.