شده از خودت بپرسی چی شد که من به اینجا رسیدم؟ اصلا چی شد که اینجوری شد؟…تو این مدت بارها از خودم پرسیدم
چرا این اتفاق ها افتاد؟ چرا من؟ چرا ما؟ همه چی بر میگرده به اون روز. روزی که اگر نبود هیچی اینجوری که الان هست نمیشد، روزی که اگر نبود همه چی قشنگ تر بود، روزی که اگر نبود…
_دلارام
ژاکت مشکی رنگم رو بیشتر دور خودم پیچیدم و زل زدم به دونه های برفی که اروم اروم روی شیشه مینشست. این روز ها بیشتر از همیشه فکر میکنم. به عشق، به این عکس توی دستم که تنها چیزیه که از مامان و بابام دارم، به عشقشون، به این که چجوری میشه دو نفر بین اون همه تاریکی توی یک سازمان مافیایی نور عشق به قلبشون بتابه و انقدر مجنون هم بشن که پا بذارن روی تمام قانون ها و مخفیانه فرار کنن. چه حسی داره وقتی حاصل
عشق دو نفر بشه سه تا دختر که هر کدوم شباهت به یکیشون دارن؟ چه حسی داره دوازده سال زندگی عاشقانه و شاد یک شبه با کشته شدن این دو مجنون عاشق تموم بشه؟ اصلا مردن تو راه عشق چه حسی داره؟
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
قلمتان سبز