تک رمان
دانلود رمان
تک رمان
پست های ویژه

دانلود رمان جان و شوکران

دانلود رمان جان و شوکران

خلاصه :

سونا پیرزاد که دانشجوی هتل داری در قشم است، شبانه و با تلفنی که به او می شود به تهران بر می گردد. جایی که برای او آبستن حوادثی است که این داستان را شکل خواهد داد. داستانی درباره زخم ها و مرهم ها، کینه ها و بخشش ها، درد ها و درمان ها …
شوکران گیاهی است سمی. بیخ و ریشه آن سمی است. ولی در عین حال، برای تسکین دردهای سرطانی دارویست مفید.
هم درد و هم درمان. هم زخم و هم مرهم. هم نیش و هم نوش. هم مرگ و هم جان.
و این چیزی است که گاهی ما آدم ها به آن دچار هستیم. زخم می زنیم، درد تولید می کنیم، می شکانیم و می کشیم. ولی در عین حال مرهم هستیم، هم دردیم، ترمیم می کنیم و جان می دهیم.
حکایت غریبی است زندگی ما آدم ها. گاهی آن چنان در چیزی غرق می شویم که فقط لحظه را می بینیم. دیگر هیچ چیز برایمان اهمیت ندارد. فقط لحظه.
و این حکایت زندگی سونا پیرزاد است. حکایت آن چه بر او می رود. گذشته، حال و آینده اش…پایان خوش

رمان جان و شوکران

نویسنده: بهاره حسنی

ژانر :عاشقانه

رمان های درحال تایپ انجمن :

رمان درحال تایپ سیب های کال اثر پارسا تاجیک 

رمان درحال تایپ امید رهایی جلد دوم اثر deimos

رمان درحال تایپ پادام اثر shaghayegh_96

رمان درحال تایپ لبخند مصنوعی اثر Asal_Km

قسمتی از متن :

گوشی موبایلم را از کیفم بیرون آوردم. خاموش شده بود. چشمانم را روی هم فشردم تا جیغ نکشم. صبح شارژ کمی داشت و من وقت نداشتم که آن را شارژ کنم و خیال داشتم در دانشگاه این کار را انجام دهم که آن هم نشد و حالا گوشی خاموش شده بود. روی زمین چنباتمه زدم و با دستم روی زمین دست کشیدم. حالا صدای زنگ تلفن هم از داخل شنیده می شد و اعصابم را بیشتر به من ریخته بود. بالاخره کلید را پیدا کردم، ولی زنگ تلفن قطع شد. مشغول کلنجار رفتن با در بودم که دوباره صدای زنگ تلفن بلند شد. احتمالا نیاز بود که می خواست بگوید یکی از پسرهای کلاس به او نخ داده است.

در باز شد و من نفسی از سر آسودگی کشیدم. اما قبل از آنکه کفش هایم را در بیاورم. تلفن این بار قطع نشد و روی پیام گیر رفت.

_سونا اگر هستی گوشی رو بردار. اگر نه که رسیدی زنگ بزن. واجبه.

اخم هایم بیشتر در هم رفت. صدای گرفته و خمار آراز خشک تر و گرفته تر از همیشه بود. چه با خودش کرده بود؟

سنتور را با احتیاط روی میز گذاشتم ولی با عصبانیت مقنعه ام را در آوردم و روی مبل کوبیدم. احمق بی شعور!

به دستشویی رفتم و دستانم را که خاکی شده بود شستم و به هال برگشتم. کف زمین روی سرامیک ها نشستم و جوراب هایم را در آوردم و پاهایم را زیر تنم گذاشتم تا خستگی شان خارج شود. دکمه های مانتو ام را باز کردم و همان طور نشسته آن را هم بیرون آوردم.

دستی درون موهای کوتاه و پسرانه ام کشیدم. ماه قبل آنها را آن قدر کوتاه کرده بودم که احتمالا از پشت سر با یک پسر اشتباه گرفته می شدم. چهره ام را کودکانه کرده بود. ولی مهم نبود. مهم حس خوبی بود که پیدا کردم بودم. دیگر احتیاجی به نرم کننده و سشوار و موس و هزار جور مواد شیمایی دیگر نداشتم که مجبور باشم با آنها ساعت ها وقت هم تلف کنم و موهایم را حالت بدهم. نیاز تا یک هفته هر روز فحشم می داد. ولی برایم مهم نبود. مهم حس خودم بود.

به تلفن نگاه کردم. به یک ریکاوری احتیاج داشتم. آراز چه کار می توانست داشته باشد؟

گوشی را برداشتم و به جای شماره ی او، شماره ی سهند را گرفتم. آن قدر بوق خورد تا قطع شد. با تعجب گوشی را سر جایش گذاشتم. در تاریکی به اتاق خواب رفتم و از کمد و به هزار زحمت چراغ شارژی را بیرون کشیدم. خدا را شکر این یکی دیگر شارژ داشت. به آشپزخانه رفتم و دو شمع هم روشن کردم و در دو طرف میز ال سی دی گذاشتم. دوباره شماره سهند را گرفتم. باز هم بی پاسخ. برای لحظه نگران شدم. سابقه نداشت که سهند تلفن مرا جواب ندهد. مگر اینکه او هم مثل من سر کلاس باشد که الان این موضوع منتفی بود. این ساعت هیچ دانشگاهی باز نبود.

بالاجبار شماره آراز را گرفتم.

_سلام

سعی کردم حال بد صدایش را نادیده بگیرم. البته اگر می شد.

_سلام چیزی شده؟ زنگ زده بودی

در میان مکثی که او برای جواب دادن به سوال من کرد، متوجه سر و صدای اطرافش شدم.

_کجایی؟ چه شلوغه

فینی کرد و گفت:

_هوم؟ نه چیزی نیست.

در همین لحظه صدای زنی آمد که جیغ بلندی کشید. نا خوداگاه بلند شدم و ایستادم…

رمان های پیشنهادی :

دانلود رمان کرانه‌های آرامش اثر ملیحه کرمی 

دانلود رمان یک سیب و دو آدم (ویژه تک رمان)

دانلود رمان نیروی برتر(ویژه تک رمان)

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    جان و شوکران
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    بهاره حسنی
  • طراح کاور
    ملیکا قائمی
  • صفحات
    ۱۳۲۴
  • حجم
    ۱۰.۴
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • 1687 روز پيش
  • Zahrajafarian
  • 1,077 بازدید
  • 0 کامنت
کامنت ها

ورود کاربران

  • Zahrajafarianسلام بله...
  • Zahrajafarianروی لینک دانلود نگه دارید بزنید باز کردن در برگه جدید...
  • ایماناَه اَه پر از غلط املایی اعصابم خورد شد 🤬🤬🤬...
  • ℋ𝒶._.𝒸ℋگـر یـوسـف قـلـ♡ـب زلـیـخـا بـشـکـسـت تـا اَبـد پـاے زلـیـخـا بـنـشـسـت ؛ گـَرچـ...
  • ساراسلام. لینک خرابه...
  • HADISEHسلام یه سوالی داشتم... من دارم رمان مینویسم و میخوام انتشارش بدم ... شما اینجا ر...
  • Parastooواقعا از تمام زحماتتون ممنونم انگار ک ی تیکه از قلبم کنده شده بود ولی الان سر جا...
  • Zahrajafarianدر انجمن رمان نویسی تک رمان عضو شید...
  • Zahrajafarianبه شماره 09195199153 در تلگرام پیام بدید یا ایتا...
  • مریمmaryamdastfal82@gmail.com...
درباره سایت
تک رمان
دانلود رمان از طریق سایت تک رمان در دسترس بوده و نویسندگان می توانند رمان خود را در انتشارات تک رمان منتشر کنند. سایت و انجمن تک رمان در تاریخ 1398/8/20 راه اندازی شده است.
آمار سایت
  • 496 نوشته
  • 11 محصول
  • 924 کامنت
  • 11 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " تک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.